ز نزدیکان خود با محرمی چند

56 – ز نزدیکان خود با محرمی چند – رای زدن خسرو در کار فرهاد

  • شعر ز نزدیکان خود با محرمی چند نظامی – خسرو و شیرین 56

    رای زدن خسرو در کار فرهاد

     

    ز نزدیکان خود با محرمی چند

    نشست و زد درین معنی دمی چند

     

    که با این مرد سودائی چه سازیم

    بدین مهره چگونه حقه بازیم

     

    گرش مانم بدو کارم تباه است

    و گر خونش بریزم بی‌گناه است

     

    بسی کوشیدم اندر پادشائی

    مگر عیدی کنم بی‌روستائی

     

    کند بر من کنون عید آن مه نو

    که کرد آشفته‌ای را یار خسرو

     

    خردمندان چنین دادند پاسخ

    که ای دولت به دیدار تو فرخ

     

    کمین مولای تو صاحب‌کلاهان

    به خاک پای تو سوگند شاهان

     

    جهان اندازه عمر درازت

    سعادت یار و دولت کارسازت

     

    گر این آشفته را تدبیر سازیم

    نه ز آهن کز زرش زنجیر سازیم

     

    که سودا را مفرح زر بود زر

    مفرح خود به زر گردد میسر

     

    نخستش خواند باید با صد امید

    زرافشانی بر او کردن چو خورشید

     

    به زر نز دلستان کز دین برآید

    بدین شیرینی از شیرین بر آید

     

    بسا بینا که از زر کور گردد

    بس آهن کو به زر بی‌زور گردد

     

    گرش نتوان به زر معزول کردن

    به سنگی بایدش مشغول کردن

     

    که تا آن روز کآید روز او تنگ

    گذارد عمر در پیکار آن سنگ

     

    چو شه بشنید قول انجمن را

    طلب فرمود کردن کوهکن را

     

    در آوردندش از در چون یکی کوه

    فتاده از پسش خلقی به انبوه

     

    نشان محنت اندر سر گرفته

    رهی بی‌خویش اندر بر گرفته

     

    ز رویش گشته پیدا بی‌قراری

    بر او بگریسته دوران به زاری

     

    نه در خسرو نگه کرد و نه در تخت

    چو شیران پنجه کرد اندر زمین سخت

     

    غم شیرین چنان از خود ربودش

    که پروای خود و خسرو نبودش

     

    ملک فرمود تا بنواختندش

    بهر گامی نثاری ساختندش

     

    ز پای آن پیل‌بالا را نشاندند

    به پایش پیل‌بالا زر فشاندند

     

    چو گوهر در دل پاکش یکی بود

    ز گوهرها زر و خاکش یکی بود

     

    چو مهمان را نیامد چشم بر زر

    ز لب بگشاد خسرو درج گوهر

     

    به هر نکته که خسرو ساز می‌داد

    جوابش هم به نکته باز می‌داد

     

    رای زدن خسرو در کار فرهاد خسرو و شیرین نظامی گنجوی

    لازم به ذکر است که نام این بخش از منظومه‌ی خسرو و شیرین «رای زدن خسرو در کار فرهاد» است.

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    نظامی گنجوی خسرو و شیرین قالب: مثنوی وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر تنها پل الوار

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    9 جمله معروف سووشون سیمین دانشور – تکه کتاب

     

    نظر کاربران درباره شعر ز نزدیکان خود با محرمی چند چیست؟

    شهناز ولی پور هفشجانی  میگوید:

    دربارهٔ گرش مانم بدو کارم تباه است و …
    گرش مانم بدو: اگر رهایش کنم

    دربارهٔ بسی کوشیدم اندر پادشائی مگر عیدی کنم بی‌روستائی
    خیلی تلاش کردم در دوران پادشاهی ‌ام جشنی بدون روستائیان مزاحم و بی‌ سرخر داشته باشم.

    شعر ز نزدیکان خود با محرمی چند اثر کیست؟

    این شعر اثر نظامی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *