دانلود دکلمه صوتی شعر ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را سعدی – غزل 8 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این.
شعر ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را – غزل 8 – سعدی
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را سعدی است. این قطعهها توسط حمیدرضا محمدی، مهدی سروری، محسن رحمتیان، محسن لیلهکوهی، زهرا بهمنی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
تحلیل مقایسه ای نگرش شاملو و نیما در وزن شعر
دانلود آهنگ بعد ما شروین حاجی پور
معنی ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را
ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را اول مرا سیراب کن وآنگه بده اصحاب را.
ای ساقی آن باده را بیاور که بیش از حد به آن مشتاقم. اول با آن باده مرا سیراب و سرمست کن و سپس آن را به اصحاب و یاران بنوشان.
[آب شراب / اصحاب= جمع صاحب به معنی یاران و دوستان].
معنی من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این
من نیز چشم از خواب خوش بر مینکردم پیش از این روز فراق دوستان شب خوش بگفتم خواب را.
من نیز پیش از این شیفتگی از خوابِ خوش چشم باز نمی کردم. اما هنگامی که به فراق و جدایی مبتلا شدم . با خواب بدرود کردم. یعنی دوری از یار، خوابِ خوش را از چشمانم ربود.
[بر کردن چشم= باز کردن چشم / روز= روزگار ، دوره].
معنی هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد
هر پارسا را کآن صنم در پیش مسجد بگذرد چشمش بر ابرو افکند باطل کند محراب را.
آن محبوب زیبارو اگر از مقابل مسجد عبور کند و چشم زاهد بر ابروی هلالی او بیفتد، محراب هلالی شکل عبادتش را باطل میکند (و قبله را به سوی ابروی هلالی معشوق میگرداند.)
[در پیش= از مقابل/ پارسا= پرهیزگار / محراب= محل عبادت، قبله / صنم= بت، زیبارو].
معنی من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن
من صید وحشی نیستم در بند جان خویشتن گر وی به تیرم میزند استادهام نشاب را.
من مانند شکار ِ وحشی نیستم که برای نجات جان خویش تلاش کنم و از شکارچی بگریزم و جانم برایم مهم باشد، اگر معشوق من را با تیر بزند من در مقابل تیر میایستم.
[نُشاب= تیر / صید= شکار / وحشی= غیراهلی و گریزان از انسان].
معنی مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس
مقدار یار همنفس چون من نداند هیچ کس ماهی که بر خشک اوفتد قیمت بداند آب را.
همانطور که ماهی هنگامِ روی خشکی افتادن، قدرِ آب را می داند. من نیز ارزش یارِ هم نَفَس را که برای من مثلِ ارزشِ آب برای ماهی است، بهتر از هر کس می دانم. من برای زنده ماندن به یار و همدم نیازمندم. همانطور که ماهی به آب نیاز دارد.
[مقدار= قدر و قیمت ، ارزش و اعتبار / هم نفس= هم صحبت و همراه، موافق ].
معنی وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم
وقتی در آبی تا میان دستی و پایی میزدم اکنون همان پنداشتم دریای بی پایاب را.
روزگاری در آبی کم عمق که تا کمرم بیش نبود دست و پا می زدم و خود را می رهانیدم. افسوس که به خطا، دریای ژرف و بی پایاب عشق را همان آبِ کم عمق پنداشتم. یعنی تصوّر می کردم که می توان در بحرِ عشق هم دست و پایی زد و خود را نجات داد ولی افسوس که در آن غرق شدم و مجالِ دست و پا زدنی برایم باقی نماند.
[میان= کمر / بی پایاب= عمیق و ژرف].
معنی امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم
امروز حالا غرقهام تا با کناری اوفتم آنگه حکایت گویمت درد دل غرقاب را.
امروز که در دریای عشق غرق هستم، وقتی به ساحلی افتادم آنگاه درد دل عاشق غرقشده را برایت بازگو میکنم.
[حالی= حالا (قید) / کنار= ساحل/ غرقاب= غرق شده، گرداب].
معنی گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی
گر بیوفایی کردمی یرغو به قاآن بردمی کآن کافر اعدا میکشد وین سنگدل احباب را.
اگر پیمان شکن و بی وفا بودم، دادخواهی به نزدِ حاکم می بردم بدین مضمون که آن حاکمِ بی دین، دشمنان را از پای درمی آورد و این محبوبِ سنگدل، دوستان را.
[یَرغو= شکایت و دادخواهی/ قاآن= لقبِ پادشاهان ترکستان و چین باشد، خاقان چین / اعدا= جمع عدو، دشمنان / احباب= جمع حبیب، دوستان و عاشقان].
معنی فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او
فریاد میدارد رقیب از دست مشتاقان او آواز مطرب در سرا زحمت بود بواب را.
نگهبان معشوق از دست مشتاقان و عاشقان او فریاد برمیآورد (به ستوه میآید) همانطوری که سر و صدای نوازندگان و مطربان در خانه برای دربان زحمت ایجاد میکند (مشتاقان معشوق هم برای رقیب زحمت دارند.)
(وجود دلبر زیبارو در خانه مانند آوازی خوش، جلب توجه میکند)
[فریاد داشتن= فریاد برآوردن، بانگ کردن، آواز بلند کردن/ رقیب= محافظ / بَوّاب= دربان / سَرا= خانه].
معنی «سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو»
«سعدی! چو جورش میبری نزدیک او دیگر مرو» ای بیبصر! من میروم او میکشد قلاب را.
ناصح به سعدی می گوید: ای سعدی، وقتی او به تو ستم روا می دارد، پس دیگر به نزدِ او مرو. سعدی پاسخ می دهد: ای کور دل، مگر من به نزد او می روم؟ او مرا چون ماهی به دام افکنده و قلّاب را می کشد.
[جور= ظلم و ستم / بی بصر= نابینا و بی بصیرت / قلّاب= آهن پارۀ سرتیز و کج که بدان ماهی را شکار کنند (لغت نامه)].در این بیت: سعدی به ماهی و محبوب به صیاد تشبیه شده است.
دیدگاه کاربران دربارهی غزل ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را سعدی
حسین میگوید:
با سلام
بیت آخر، تاکید بر دریافت های یکی از عرفای بزرگ و معاصر و محبوسه که در آموزه هاشون تاکید دارن:نه ما؛ که خدا عاشقِ ماست”
تنها عاشقی که قواعد عشق زمینی رو بر هم زده و “در ظاهر” برای معشوق خود ناز و کرشمه و آزار داره و در باطن اما، ماجرا چیز دیگه ایه
“: من همه نازم
همه نیاز شو آن لحظهای که ناز کنم
چو ناز را بگذاری همه نیاز شوی
من از برای تو خود را همه نیاز کنم”
عاشقِ نازدار؛ که به یکبار مزد صبر ما رو با “همه نیاز” شدن خودش و از ذیل به صدر بردن ما، عطا خواهد کرد.
هادی افشاری میگوید:
واقعا استاد سخن سعدی بقدری زیبا این شعر رو سروده که به جرات میتوان گفت هیچ کس نمونه آنرا نمیتواند بسراید
بیت اول مصرع دوم نوعی بدعت گذاشته شده که غالبا رسم بر اینست که گفته شود اول به دوستان اب را بده بعد بده بمن اما زیبایی بی نظیر این بیت اینست که میگوید اول مرا سیراب کن وانگه بده اصحاب را،
یا بیت دوم شب خوش گفتن به خواب یک ترکیب بینهایت زیباست.
سجاد میگوید:
سعدی چو جورش میبری دیگر نزدیکش مرو.
اینجا سعدی مورد سرزنش قرار گرفته که دست از عشق بردارد که رنج نبیند
ای بی بصر من میروم؟ او میکشد قلاب را …
ماهی که به قلاب گیر میکند دیگر اختیاری ندارد
و این ماهیگیر است که قلاب را بالا میکشد
و عشق همچون ماهیگیری ماهی را از آب با بالا میکشد و عاشق از خود اختیاری ندارد
و دیگران بی بصیرتانند که متوجه نمیشوند …
معنی ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را سعدی چیست؟
ای ساقی آن باده را بیاور که بیش از حد به آن مشتاقم. اول با آن باده مرا سیراب و سرمست کن و سپس آن را به اصحاب و یاران بنوشان. [آب = شراب / اصحاب = جمع صاحب به معنی یاران و دوستان].
شعر ز اندازه بیرون تشنهام ساقی بیار آن آب را اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023