شعر زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر من گرفتم تو نگیر

زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

  • شعر زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر ایرج میرزا 

    من گرفتم تو نگیر 

     

    زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر

    یاد آن روز بخیر

     

    زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم

    تک و تنها بودم

     

    زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان

    بودم از جمع خوشان

     

    خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم

    بستر راحت و نرم

     

    زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم

    مستحق لگدم

     

    چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر

    من گرفتم تو نگیر

     

    من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام

    خر همسر شده ام

     

    می دهد یونجه به من جای پنیر

    من گرفتم تو نگیر

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

    15 جمله معروف یک عاشقانه آرام نادر ابراهیمی – کتاب

    شعر پوزخند تد هیوز

    این یک دو سه روز نوبت عمر گذشت 18

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر من گرفتم تو نگیر چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر من گرفتم تو نگیر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی :«من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام خر همسر شده ام می دهد یونجه به من جای پنیر من گرفتم تو نگیر» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر من گرفتم تو نگیر ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر من گرفتم تو نگیر ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *