دو ماه چارده امشب بطالع میمون

دو ماه چارده امشب بطالع میمون

  • شعر دو ماه چارده امشب بطالع میمون _ ادیب الممالک

     

    دو ماه چارده امشب بطالع میمون

    طلوع کرد بما هر دو میمنت مقرون

     

    دو ماه عالمگیر منور مسعود

    دو ماه عالمتاب مبارک میمون

     

    یکی دمیده همایون ز مشرق دولت

    یکی چمیده همیدون ز مطلع گردون

     

    ولی میانه این هر دو فرق بسیار است

    که این بکاهد و آن دیگری است روزافزون

     

    یکی ز تابش آفاق زاد فی الاشراق

    یکی ز کاهش ایام عاد کالعرجون

     

    یکی مهی است که گه بدروگه هلال شود

    بر این فراشته گردون بشکل بوقلمون

     

    یکی شهی است که بدر و هلال میباشد

    بنعل مرکب و شکل رکاب او مفتون

     

    ستوده خسرو عالم مظفرالدین شاه

    که از ولادت او عید عالم است اکنون

     

    خدایگان سلاطین که داده یزدانش

    بارث افسر جمشید و تاج افریدون

     

    فزوده است جهان از عدالتش رونق

    گرفته اند شهان از سیاستش قانون

     

    دمنده امرش بر هر سری چو در تن جان

    رونده حکمش بر هر تنی چو در رگ خون

     

    رسیده گرد سپاهش ز شام تا قنوج

    گرفته ابر عطایش ز دجله تا جیحون

     

    ملوک را همه چشم از جمال او روشن

    که اوست مردم چشم و دگر ملوک جفون

     

    اگر که شاه نباشد چه ایمنی بجهان

    اگر که ماه نتابد چه روشنی بعیون

     

    بعون ایزدی ایدون سفر گزیده ملک

    که دارد ایزدش از حادثات دهر مصون

     

    در این سفر که خدایش ز بد نگه دارد

    ظفر دلیل دلست و خدای راهنمون

     

    بهر کجا که رود این شه شگفت نیست اگر

    دمد ز آذر تیغش ز خاک آذریون

     

    چو از مشیمه صنع و مشیت دادار

    در این شب آمد این شمسه ملوک برون

     

    پدید گفتی رخشنده گوهری آمد

    ز درج قدرت یزدان بامر کن فیکون

     

    بلی جهان ز بهار شرف یکی صدف است

    در اوست گوهر این شاه لؤلؤ مکنون

     

    ازین خلاصه شاهان دهر بر سر ملک

    خدای منت بنهاد و ملک شد ممنون

     

    هلا بعشرت میلاد شه چراغان است

    زمین سراپا ربعی که آمده مسکون

     

    ز نیرات نجوم آسمان نمونه بود

    ز بزم تولیت از شمع های گوناگون

     

    حجابدار حریم علی بن موسی

    رضا ولی خداوند ایزد بیچون

     

    ستوده خواجه والاگهر نصیرالملک

    که هست گردون با همت بلندش دون

     

    عبید او نشمارم ز خواجگان عظام

    قرین او نشناسم ز قادرات قرون

     

    بنیروی قلمش پشت مملکت ستوار

    چنانکه بازوی موسی بیاری هارون

     

    بآب رحمت پاکیزه گوهرش ممزوج

    بنور عزت فرخنده طینتش معجون

     

    قوام آل قوام از شرف بدو است چنان

    که خانه را باساس است خیمه را بستون

     

    بجشن و شادی میلاد شه از او زیبد

    طراز محفلی این گونه نوربخش عیون

     

    فروغ لاله در آن رشک طلعت لیلی

    سرشک شمع در آن اشک دیده مجنون

     

    ز خواجگان و بزرگان آستانه قدس

    تو گوئی از ملک این بزم آمده مشحون

     

    هرآنکه بیند این محفل بهشت آیین

    سپس بهشت تمنا کند بود مغبون

     

    برهن می چه غم ار خرقه میرود کامشب

    در این بساط نشاط جهان بود مرهون

     

    ایا ستاره عزت بر آسمان شرف

    که دور باد ز توکید اختر وارون

     

    نخواهد آنکه تو را سر بلند همچو الف

    ز بار محنت قدش خمیده باد چو نون

     

    هماره تا که بخال و بزلف مهرویان

    کنند خاطر عشاق خویشتن مفتون

     

    دل حسود تو بادا مثال خاک سیاه

    سر عدوی تو بادا بسان زلف نگون

     

    تو را ولادت شه فرخ و همایون باد

    بزیر سایه شه عمر کن ز حد افزون

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    سرریز می‌کند صندوق پست – ساعت

    زنی هستم

    خاقانی اگر بسیج رفتن داری – ۲۳۲

    به کجا ؟ به عشق – زندگی را چه معنایی است

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    دو ماه چارده امشب بطالع میمون

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دو ماه چارده امشب بطالع میمون طلوع کرد بما هر دو میمنت مقرون دو ماه عالمگیر منور مسعود دو ماه عالمتاب مبارک میمون» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «دل حسود تو بادا مثال خاک سیاه سر عدوی تو بادا بسان زلف نگون تو را ولادت شه فرخ و همایون باد بزیر سایه شه عمر کن ز حد افزون» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دو ماه چارده امشب بطالع میمون ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دو ماه چارده امشب بطالع میمون ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *