شعر در سه موقع کار نتوان با تهور یا شتاب _ ادیب الممالک
چکامه
در سه موقع کار نتوان با تهور یا شتاب
گر بکوشش رستمی یا در نبرد افراسیاب
آن یکی چون سیلی از کهسار آید در نشیب
خانه ها ویران کند معمورها سازد خراب
وان دگر چون ژنده پیلی در هوای ماده پیل
جنبش آرد با نشاط و پویه گیرد با شتاب
سومین چون عامه در ملکی پی کین تو ختن
متفق باشند از خرد و کبیر و شیخ و شاب
رستم و افراسیاب آنجا فرو مانند لیک
مرد با فرهنگ داند چاره کردن با صواب
خامه را باید درین هنگام هشتن بر زمین
تیغ را باید در اینموقع نهفتن در قراب
ساختن کلکی که گنگی می نیابد در بیان
آختن تیغی که کندی می نبیند در ضراب
چون سکندر تاخت در ایران به کاخ خسروان
داستانش را گمانم خوانده باشی در کتاب
کان سپهداران یونانی بر او طاغی شدند
بسکه بودند از سفر خسته ز جنگ اندر عذاب
شه نه شمشیر آخت نه لشکر کشید و نه گرفت
خامه در کف نه بخشم آمد نه شد در اضطراب
گفت اگر این لحظه با ایرانیان مهر افکنم
به که با یونانیان جویم ره خشم و عتاب
زانک در کوشش حریف عامه نتواند شدن
آنکه کوشد با پلنگ کوهسار و شیر غاب
خواند اسپهدار ایران را و ویرا برنشاند
در صف میران و بر خود ساختش نایب مناب
هم قبای رومیان را ساخت از پیکر برون
هم پرستاران رومی را برون کرد از قباب
پیکر از دیبای شوشتر داد زیور چون سپهر
سر ز دیهیم کیان آراست همچون آفتاب
گفت ایرانی نژادستم ازین پس مر مرا
نه بروم است آشنائی نه بیونان انتساب
عار دارم زانکه با زنهار خواران خو کنم
یا چو در شد بسته جویم از لئیمان فتح باب
چون چنین فرمود از رشک رقابت رومیان
سر همی سودند بر پای شه مالک رقاب
مرد کافی را ز دانش اینچنین باشد نصیب
عقل دانا را به گیتی اینقدر باشد نصاب
ای امیری نامه اسکندری منسوخ شد
چون حدیث سعد و سلمی قصه دعد و رباب
کهنه شد آن داستانها کز تواریخ فرنگ
خوانده ای یا از نگارستان و از تبرالمذاب
چند گوئی از سکندر شمه از کار میر
باز خوان تا جمله گویند انه شیئی عجاب
خیره سازد معجزات میر اولوالالباب را
کاین جهان یکسر قشورند او ز پا تا سر لباب
از غبار دشت خور محجوب گردد روز جنگ
و آفتاب رأی تو هرگز نماند در حجاب
ناف هفته بود و چارم از ربیع دومین
شانزده رفته ز قرن چارده اندر حساب
مطالب بیشتر در:
ادیب الممالکشعر مشروطه
وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
من که امروز این سطرها را به آواز می خوانم – چیستان ها
دلبرا پیش وجودت همه خوبان عدمند – 246
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
در سه موقع کار نتوان با تهور یا شتاب
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در سه موقع کار نتوان با تهور یا شتاب گر بکوشش رستمی یا در نبرد افراسیاب آن یکی چون سیلی از کهسار آید در نشیب خانه ها ویران کند معمورها سازد خراب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «از غبار دشت خور محجوب گردد روز جنگ و آفتاب رأی تو هرگز نماند در حجاب ناف هفته بود و چارم از ربیع دومین شانزده رفته ز قرن چارده اندر حساب» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر چکامه ادیب الممالک
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر چکامه ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024