شعر خوش آن که او را در دل بود وِلایِ علی ایرج میرزا

خوش آن که او را در دل بود ولای علی

  • شعر خوش آن که او را در دل بود ولای علی ایرج میرزا 

    در مدح مولای متّقیان

     

    خوش آن که او را در دل بود وِلایِ علی

    که هست باعث رحمت به دنیی و عقبی

     

    پناه شاه و گدا ملجاً وَضیع و شریف

    مَلاذِ پیر و جوان مَهرَبِ فقیر و غنی

     

    مِهین امامِ هُدی بهترین دلیلِ اُمَم

    سُتوده شیرِ خدا فر خجسته ظهرِ نَبی

     

    بدوست نازش قِرآن بدین دلیل که هست

    هَماره نازشِ الفاظ را اَبَر معنی

     

    همی پرستد او را جمیعِ خلقِ جهان

    اگر کند به خداییِّ خویشتن دعوی

     

    به دست اوست سنائی که بود در کُهِ طور

    به پایِ اوست شعاعی که در کَفِ موسی

     

    وزید رایحۀ لطف او به عیسی از آن

    پدید آمد تأثیر در دمِ عیسی

     

    شود چو چشمۀ خورشید روشن ار برسد

    ز خاکِ پایش گَردی به دیدۀ اعمی

     

    نسیمِ مهرش جان بخش تر ز آبِ حیات

    سَمومِ قهرش تن کاه تر ز مرگ فُجی

     

    صفات او چه شُمارم به یک زبان که بُوَد

    به صد هزار زبان لاتُعَدّ و لاتَحصی

     

    چگونه وصف نمایم بزرگواری را

    که کرده وصف بزرگّی او خدای و نُبی

     

    من و مدیحِ چنین شهریار بوالهوسیست

    خوش آن که مدحِ امیر اجلّ کنم انشی

     

    خدایگانِ امیران مِهین امیر نظام

    که نیست جز به در او جلال را مَجری

     

    ز تیغِ فربیِ او جسمِ ظلم شد لاغَر

    ز کلکِ لاغر او جانِ عدل شد فَربی

     

    مگر قبول نماید به چاکری روزی

    تباه گشت در این آرزو دلِ گیتی

     

    به حسرتی که ببیند قرین او یک تن

    سفید گشت ازین غصّه دیدۀ دُنیی

     

    بزرگوارا امیرا هر آنچه حکم کنی

    نخست رایِ تو آن حکم را دهد فَتوی

     

    شعار شِعری کامد بریده در مدحت

    از آن نماید مرکسبِ روشنی شِعری

     

    به روز معرکه که چون تیغ گیری اندر کف

    همی بمانَد از کارِ خویش بویحیی

     

    تو چون فَلاطون باشی و شاه اسکندر

    تو چون بزرگ امیدی و شاه چون کِسری

     

    بود به دیدۀ افعی مقامِ دشمن تو

    از آن که تنگ و مَهیبست دیدۀ افعی

     

    همیشه تا که بُوَد در جهان سِنین و شُهور

    تو در جهان به سِنین و شُهور دیر بِزی

     

    همیشه کور ز جاهِ تو دیدۀ بدخواه

    هماره دور ز عمرِ تو آفت بَلوی

     

    بدار پاس ولّی و بگیر جانِ عدو

    ببخش کیسِ طلا و بنوش کاسِ طَلی

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    خوش آن که او را در دل بود وِلایِ علی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: « خوش آن که او را در دل بود وِلایِ علی که هست باعث رحمت به دنیی و عقبی پناه شاه و گدا ملجاً وَضیع و شریف مَلاذِ پیر و جوان مَهرَبِ فقیر و غنی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «همیشه کور ز جاهِ تو دیدۀ بدخواه هماره دور ز عمرِ تو آفت بَلوی بدار پاس ولّی و بگیر جانِ عدو ببخش کیسِ طلا و بنوش کاسِ طَلی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در مدح مولایِ متّقیان ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در مدح مولایِ متّقیان ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»