اکنون بالش از هر دو روی داغ است – شعر همه شب هیچ نخوابیدم – آنا آخماتووا اکنون بالش از هر دو روی داغ است. شمع دیگری میمیرد، کلاغها فریاد میکشند آنجا، بیسرانجام. همه شب هیچ نخوابیدم، خیلی دیر است به خواب بیندیشم… چه سفیدی بیتابانهای در ژرفای سفید پرده. سلام ای بامداد مترجم:[…]