شعر تصنیف جنایی تد هیوز

مردی بود و آن گاه که زاده می شد – تصنیف جنایی

  • مردی بود و آن گاه که زاده می شد – شعر تصنیف جنایی تد هیوز

     

    مردی بود و آن گاه که زاده می شد
    زنی افتاد بین کشتی و بندرگاه
    در کشاکش ماه و آفتاب
    فریاد و بانگ زاری اش حقیرانه بود
    و آنگاه که او شیر می مکید
    و حریصانه به منبع گرم چسبیده بود
    سر پیرزنی به یکسو چرخید، لب هایش آرام گرفت
    ته کشیده توش و توانش، نقابی خالی شد
    بازتابیده بر بطری های قهوه ای نیمه تهی
    و چشم های خویشاوندان
    که دایره های کوچکی بودند در پوست تاریک
    و آنگاه که دوید و فریاد زنان از شوق اسباب بازی اش را برداشت
    پیرمردی کشیده شد زیر فشار فلز
    خیره به کفشهایی براق در آن نزدیک
    و کم کم فراموش کرد مرگ را در آثار هومر
    سقوط گنجشک اقتصاد طبیعی
    از پرده های تاریک ساده
    و آنگاه که اولین عشق اش را شکم به شکم در آغوش فشرد
    زن زردرنگ نعره زدن آغاز کرد
    بر کف اتاق، و شوهر خیره نگاه کرد
    از پشت نقاب بی حس و حرکت
    و مقوای نازک بدنش را حس کرد
    و آنگاه که در باغ قدم زد و کودکانش را دید
    سرزنده میان سگ ها و توپ ها
    نشد که ترانه ی احمقانه شان را بشنود
    و پارس سگها را
    برای مسلسل ها
    و صدای جیغ و خنده ای را در سلول
    که آشفته و مبهم در هوا پیچید با شنیدن اش
    و نتوانست به سوی خانه برگردد
    چرا که زن تمامی رنج ها در شعله ها می غلتید
    و تمام مدت او را صدا می زد
    از آبگیر تهی ماهی طلایی
    و وقتی فریاد زدن آغاز کرد تا دفاع کند از شنوایی اش
    و منظر خیال اش را بلرزاند و فروریزد
    ناگاه دستانش از خون پوشیده شد
    و آن لحظه از کودکان گریخت و میان خانه ها دوید
    با دستهای خونی اش روشن از هرچیز
    در امتداد جاده و تا جنگل دوید
    و زیر برگ ها نشست گریه کنان
    و زیر برگ ها نشست گریه کنان
    تا وقتی که خندیدن آغاز کرد.

    مترجم: حسین مکی زاده

     


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

    شعر این خانه تد هیوز

    شعر خداشناسی کلاغ تد هیوز

    شعر نیمه شب نقشه جغرافیا را بر دامنم گذاشتم وارسان شایر 

    شعر یک شوخی کودکانه تد هیوز

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شعر جهان

     

    مردی بود و آن گاه که زاده می شد

    شعری که خواندیم اثر «تد هیوز » بود، هیوز از «شاعران انگلستان» است. شعر بالا با سطر «مردی بود و آن گاه که زاده می شد» شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

     

    دیدگاه شما درباره شعر تصنیف جنایی تد هیوز

    دیدگاهتان را درباره ی شعر تصنیف جنایی تد هیوز، این شاعر خوبِ انگلستان بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    سارا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»