به نوروز از نسیم عنبرین بو

به نوروز از نسیم عنبرین بو

  • شعر به نوروز از نسیم عنبرین بو _ ادیب الممالک 

     

    به نوروز از نسیم عنبرین بو

    شده مشکین برو دامان مشکو

     

    دمیده بر لب جو سبزه و گل

    کمر بسته ببستان سرو و ناژو

     

    چراغان کرده اندر باغ لاله

    نگونسار آمده از شاخ لیمو

     

    چو اندر گنبد پیروزه قندیل

    بچوگان زمرد آتشین کو

     

    ریاحین و بساتین را دگر بار

    روان شد روح در تن آب در جو

     

    زمین از ماه و اختر چرخ مینا

    چمن از حور و غلمان باغ مینو

     

    چمد بر سبزه بیجاده گون گور

    چرد بر لاله گلرنگ آهو

     

    بدامان ریخته از بید مجنون

    برنگ مورد شاخ سبز چون مو

     

    تو پنداری که در دامان مجنون

    پریشان کرده لیلی زلف و گیسو

     

    شنیدستم که جمشید اندرین روز

    ز قعر یم برون آورد لولو

     

    ازیرا ساخت جشنی خسروانه

    بساطی فرخ و شایان و نیکو

     

    در آن گلبانگ نوشانوش همدوش

    بهر او علالا و هیاهو

     

    نشسته شاه جمشید از بر تخت

    بگردش صف زده گردان ز هر سو

     

    همی کرد افسرش بر ماه نازش

    همی زد مسندش بر چرخ پهلو

     

    بفرق شاه تاج گوهر آگین

    بجام زر شراب عنبر آلو

     

    نهاده پرتو خورشید بر تاج

    شعاع تاج زر در جام گلبو

     

    می اندر جام زر خورشید در چرخ

    چنان دو کفه زرین ترازو

     

    چو جم در جام کرد آن داروی روح

    از آنرو گشت نامش شاهدارو

     

    بیا اکنون بیاد جم بنوشیم

    می اندر سایه سرو و لب جو

     

    بیاد مهرداد و کاخ شوری

    کز او در روم ویران شد سناتو

     

    بیاد بهمن و دارای اکبر

    بیاد اردشیر سخت بازو

     

    بیاد آل بویه کاندرین ملک

    همه بودند با فرهنگ و نیرو

     

    چو فخرالدوله آن اسکندر دهر

    که اسمعیل بودش چون ارسطو

     

    چو مجدالدوله بوطالب که بودی

    ملک خاتونش مام و خال کاکو

     

    ملوک وشمگیر آنان که کردند

    بدشمن روز چون پر پرستو

     

    بیاد اولین طهماسب کاستد

    ز ترکان گنجه و شروان و باکو

     

    بیاد کوس نادر شه کز ایران

    به بغداد اندر آمد چون هلاکو

     

    ز گردش مرکبش ترکان یغما

    همی شستند رخت از آب آمو

     

    کمند پر ز چینش چهر آراست

    عروس ترک را با خال هندو

     

    بیا ای ترک من مانند نادر

    به تیر مژگان وتیغ ابرو

     

    چنان بشکن دل دشمن که بشکست

    ید بیضای موسی سحر و جادو

     

    بزن جامی و در این عید خرم

    جهان را از رخ شه تهنیت گو

     

    خدیو شرق شاهنشاه قاجار

    شه مشروطه خواه معدلت جو

     

    سریر معدلت را بهترین شاه

    عروس مملکت را بهترین شو

     

    نگهدار این شه درویش خو را

    ز زخم چشم بد پیوسته یا هو

     

    شهنشاها در این گیتی نباشد

    باقبالت یکی چون من سخنگو

     

    اگر تاریخ گیتی بر نگارم

    نماند آبرو در حافظ ابرو

     

    بگاه شعربافی در نوردم

    کتاب خواجه و دیوان خواجو

     

    ولی دارم زبان از کار خسته

    دل اندر بند فرمان تو خستو

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    درد دارد – حرف هایی که قرار نیست بگویی

    طهماسب خداوند راستین _ چکامه

    گر کشتنیم چنان کش از بهر خدای – ۳۳۵

    خرید: آب البالو، اسفناج، کچالو – او می آید

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    به نوروز از نسیم عنبرین بو

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به نوروز از نسیم عنبرین بو شده مشکین برو دامان مشکو دمیده بر لب جو سبزه و گل کمر بسته ببستان سرو و ناژو» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بگاه شعربافی در نوردم کتاب خواجه و دیوان خواجو ولی دارم زبان از کار خسته دل اندر بند فرمان تو خستو» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر به نوروز از نسیم عنبرین بو ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر به نوروز از نسیم عنبرین بو ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *