به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر

به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر

  • شعر به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر _ ادیب الممالک

    به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر

    به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر

     

    به لطف و مرحمت و جود خان حاکم راد

    به بندگان سرایش که در زمانه امیر

     

    که سوختم ز ستمهای دشمنان دغل

    به جان رسیدم از سعی مفسدان شریر

     

    دو دشمن است مرا و ایندو دانشست و نسب

    که گشته یاس از ایشان مرا گریبان گیر

     

    توئی چو چوپان ما همچو گله ایم تمام

    سگ تو باشد یارو که هست کلب کبیر

     

    کنون که گرگ ز بیم تو با غنم سازد

    بیا برای خدا این سگ از میان برگیر

     

    عجب سگی که به تزویر و روبهی خواهد

    نژاد شیر خدا را همی کند نخجیر

     

    منم ز آل پیمبر که حضرت متعال

    به مدح ایشان فرمود آیه تطهیر

     

    مقرری مرا می بری نمی ترسی

    مقرریت ببرد خدا بدین تقصیر

     

    اگر بدانش نازی نباشدت یک جو

    خلاف منکه ثناخوانم اعشی است و جریر

     

    اگر بمال پدر غره ای یهودان را

    فزون تر است ز تو روز یورو اکسیر

     

    وگر بنام پدر فخر میکنی مؤذن

    مدیح جد مرا گوید از پی تکبیر

     

    منم بصدق جگرگوشه رسول خدا

    منم سلیل خداوندگار روز غدیر

     

    منم ز آل پیمبر که حضرت متعال

    به مدح ایشان فرمود آیه تطهیر

     

    ز خان حاکم ار می نبودیم حرمت

    در این شهور حرام برکشیدمی شمشیر

     

    فروفکند میت از فراز مسند حکم

    چنانکه حضرت پیغمبر از حرم تصویر

     

    ازین خر خرف بی زبان گیج نفهم

    خدا گواست که از عمر خویش گشتم سیر 

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    چون مرغ دلت پرید ناگه تو که‌ ای؟ – ۳۱۱

    زعفران و ترنج و خون

    برادران بجهان اعتمادکی شاید

    راستی که در دوره تیره و تاری زندگی می‌کنم – آهای آیندگان

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر به لطف و مرحمت و جود خان حاکم راد به بندگان سرایش که در زمانه امیر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «فروفکند میت از فراز مسند حکم چنانکه حضرت پیغمبر از حرم تصویر ازین خر خرف بی زبان گیج نفهم خدا گواست که از عمر خویش گشتم سیر» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *