بتا-هلاک-شود-دوست-در-محبت-دوست

بتا هلاک شود دوست در محبت دوست – 89

  • دانلود دکلمه صوتی شعر بتا هلاک شود دوست در محبت دوست سعدی – غزل 89 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که زندگانی او در هلاک بودن اوست. مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است.

     

     

    شعر بتا هلاک شود دوست در محبت دوست – غزل 89 – سعدی

     

    بتا هلاک شود دوست در محبت دوست

    که زندگانی او در هلاک بودن اوست

     

    مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است

    که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست

     

    مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده‌ست

    دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست

     

    هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست

    علی‌الخصوص که از دست یار زیباخوست

     

    دلم ز دست به در برد سروبالایی

    خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست

     

    به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش

    گرفته بودم و دستم هنوز غالیه‌بوست

     

    چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم

    ز دست عشقش و چوگان هنوز در پی گوست

     

    جماعتی به همین آب چشم بیرونی

    نظر کنند و ندانند کآتشم در توست

     

    ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد

    مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    بتا هلاک شود دوست در محبت دوست صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر بتا هلاک شود دوست در محبت دوست سعدی است. این قطعه‌ها توسط  محسن لیله‌کوهی، سعیده تهرانی‌نسب و حمیدرضا محمدی خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    15 جمله معروف مرگ خوش آلبر کامو – تکه کتاب

    شعر داد مرا روزگار مالش دست جفا خاقانی – قصیده ۱۴

    شعر ما را همه شب نمی‌برد خواب سعدی – غزل 26

    چون خورم می در سرم سودایِ یار آید پدید ایرج میرزا _ غزل 8

     

    معنی بتا هلاک شود دوست در محبت دوست

    بتا هلاک شود دوست در محبت دوست که زندگانی او در هلاک بودن اوست

    بگذار دوست در راه محبّت ورزیدن به محبوب خویش هلاک گردد، زیرا زندگی حقیقی عاشق از میان برخاستن اوست.

    [بِتا = بگذار ، مخفّف «بهل تا» نیز می باشد (لغت نامه) / دوست = دوستدار و محبّ، عاشق و معشوق].

     

    معنی مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است

    مرا جفا و وفای تو پیش یکسان است که هر چه دوست پسندد به جای دوست نکوست

    در نزد من جفا و وفای تو برابر است، زیرا چیزی که دوست در حقّ دوست می پسندد نیکوست.

    [وفا = مقابل جفا به معنی وعده به جا آوردن و به سر بردن دوستی و عهد و پیمان، ثبات در قول و سخن و دوستی / به جایِ = در حقِّ].

     

    معنی مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده‌ست

    مرا و عشق تو گیتی به یک شکم زاده‌ست دو روح در بدنی چون دو مغز در یک پوست

    گیتی مرا و عشق تو را یکجا به وجود آورده است، یعنی عشق تو همزاد من است. در حقیقت من و تو مثل دو روح هستیم در یک جسم، همچنان که دو مغز در زیر یک پوست قرار دارند.

     

    معنی هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست

    هر آنچه بر سر آزادگان رود زیباست علی‌الخصوص که از دست یار زیباخوست

    وارستگان و عاشقان راستین هر چه برایشان پیش آید. نیکو تلّقی می کند، به ویژه اگر عامل این پیش آمدها یار خوش منش آنان باشد.

    [آزادگان = فارغ بالان، کسانی که از دنیای مادّی رسته اند / علی الخصوص = به خصوص].

     

    معنی دلم ز دست به در برد سروبالایی

    دلم ز دست به در برد سروبالایی خلاف عادت آن سروها که بر لب جوست

    معشوق سروبالایی دل از کفم ربود، بر خلاف عادت سروهای لب جو که بدین سان توانایی دلربایی ندارند.

    [دل از دست به در بردن = کنایه از شیفته و بی قرار کردن].

     

    معنی به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش

    به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش گرفته بودم و دستم هنوز غالیه‌بوست

    دیشب در خواب دیدم که گیسوان معطّر او را در دست گرفته بودم. اینک پس از بیداری هنوز هم می توان بوی خوش گیسوان او را از دستانم استشمام کنم.

    [دوش = دیشب / زلفین = مو و حلقۀ گیسو (لغت نامه) / غالیه = مادّه ای است خوشبو و سیاه رنگ مرکّب از مشک و عنبر و جز آن که موی را با آن خضاب کنند (لغت نامه)].

     

    معنی چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم

    چو گوی در همه عالم به جان بگردیدم ز دست عشقش و چوگان هنوز در پی گوست

    از دست عشق او سراسر جهان را چون گوی، جانانه درنوردیدم. ولی چوگان عشق معشوق هنوز هم مرا مانند گوی سرگردان می خواهد.

    [گوی = توپ و گلوله ای چوبین که در بازی چوگان از آن استفاده می شود / چوگان = چوبی با دستۀ راست و باریک و سرِ کج که با آن در چوگان بازی گوی را می زنند].

     

    معنی جماعتی به همین آب چشم بیرونی

    جماعتی به همین آب چشم بیرونی نظر کنند و ندانند کآتشم در توست

    گروهی به این اشک ظاهری من می نگرند و از آتش و سوزش درونم آگاهی ندارند.

    [تو = درون و اندرون / آتش = کنایه از سوز عشق ].

     

    معنی ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد

    ز دوست هر که تو بینی مراد خود خواهد مراد خاطر سعدی مراد خاطر اوست

    هر کس می خواهد از قِبَل دوست به کام دل رسد. امّا آرزوی قلبی سعدی همان است که دوست آن را آرزو می کند.

    [مراد = میل و آرزو / خاطر = دل].

     

    دیدگاه کاربران درباره‌ی غزل بتا هلاک شود دوست در محبت دوست سعدی

    سعید میگوید:

    در کنار زیبایی فراوان این غزل،
    این بیت که فرمود:
    به خواب دوش چنان دیدمی که زلفینش
    گرفته بودم و دستم هنوز غالیه بوست
    چقدر استادانه و ظریف و قشنگ است.

     

     

    معنی غزل بتا هلاک شود دوست در محبت دوست سعدی چیست؟

    بگذار دوست در راه محبّت ورزیدن به محبوب خویش هلاک گردد، زیرا زندگی حقیقی عاشق از میان برخاستن اوست.

    [بِتا = بگذار ، مخفّف «بهل تا» نیز می باشد (لغت نامه) / دوست = دوستدار و محبّ، عاشق و معشوق].

     

    شعر بتا هلاک شود دوست در محبت دوست اثر کیست؟

    این شعر اثر سعدی شیرازی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدیه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»