شعر ای چارده ساله قرةالعین نظامی – لیلی و مجنون 9
ای چارده ساله قرةالعین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سر کشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا به نگرند روزت از روز
نام و نسبت به خردسالی است
نسل از شجر بزرگ خالی است
جایی که بزرگ بایدت بود
فرزندی من ندارتت سود
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
دولتطلبی سبب نگهدار
با خلق خدا ادب نگهدار
آنجا که فسانهای سکالی
از ترس خدا مباش خالی
وان شغل طلب ز روی حالت
کز کرده نباشدت خجالت
گر دل دهی ای پسر بدین پند
از پند پدر شوی برومند
گرچه سر سروریت بینم
و آیین سخنوریت بینم
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
زین فن مطلب بلند نامی
کان ختم شدهست بر نظامی
نظم ار چه به مرتبت بلند است
آن علم طلب که سودمند است
در جدول این خط قیاسی
میکوش به خویشتنشناسی
تشریح نهاد خود درآموز
کاین معرفتی است خاطر افروز
پیغمبر گفت علم علمان
علم الادیان و علم الابدان
در ناف دو علم بوی طیب است
وان هر دو فقیه یا طبیب است
میباش طبیب عیسوی هش
اما نه طبیب آدمی کش
میباش فقیه طاعت اندوز
اما نه فقیه حیلت آموز
گر هر دو شوی بلند گردی
پیش همه ارجمند گردی
صاحب طرفین عهد باشی
صاحب طرف دو مهد باشی
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
پالان گریی به غایت خود
بهتر ز کلاهدوزی بد
گفتن ز من از تو کار بستن
بیکار نمیتوان نشستن
با این که سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردن پر ملال خیزد
کم گوی و گزیده گوی چون در
تا ز اندک تو جهان شود پر
لاف از سخن چو در توان زد
آن خشت بود که پر توان زد
مرواریدی کز اصل پاکست
آرایشبخش آب و خاکست
تا هست درست گنج و کانهاست
چون خرد شود دوای جانهاست
یک دسته گل دماغ پرور
از خرمن صد گیاه بهتر
گر باشد صد ستاره در پیش
تعظیم یک آفتاب ازو بیش
گرچه همه کوکبی به تاب است
افروختگی در آفتاب است
در نصیحت فرزند خود محمد نظامی لیلی و مجنون نظامی گنجوی
لازم به ذکر است که نام این بخش از منظومهی لیلی و مجنون «در نصیحت فرزند خود محمد نظامی» است.
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
نظامی گنجوی لیلی و مجنون قالب: مثنوی وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
معنی در نصیحت فرزند خود محمد نظامی لیلی و مجنون – ای چارده ساله قرةالعین
معنی ای چارده ساله قرةالعین
ای چارده ساله قرةالعین
بالغ نظر علوم کونین
آن روز که هفت ساله بودی
چون گل به چمن حواله بودی
و اکنون که به چارده رسیدی
چون سرو بر اوج سر کشیدی
غافل منشین نه وقت بازیست
وقت هنر است و سرفرازیست
دانش طلب و بزرگی آموز
تا به نگرند روزت از روز
نظامی به فرزند نور چشمش می گوید که حالا که به سن چهارده سالگی رسیده ای و دوران کودکی را پشت سر گذاشته ای، باید دست از بازی های کودکانه برداری و به کسب فضائل و هنر بپردازی. در آن زمان گلی نازک و زیبا بودی و حالا سروی برومند شده ای.
معنی نام و نسبت به خردسالی است
نام و نسبت به خردسالی است
نسل از شجر بزرگ خالی است
جایی که بزرگ بایدت بود
فرزندی من ندارتت سود
چون شیر به خود سپهشکن باش
فرزند خصال خویشتن باش
نام و نسب فامیلی در دوران کودکی وسیلة شناسایی اشخاص است ولی پس از آن باید نه فرزند من که فرزند فضائل و خصائل نیکوی خودت باشی.
معنی دولتطلبی سبب نگهدار
دولتطلبی سبب نگهدار
با خلق خدا ادب نگهدار
اگر طالب رونق و سعادت هستی پی تحصیل اسباب آن برو و با مردم تعامل اخلاقی داشته باش.
معنی گرچه سر سروریت بینم
گرچه سر سروریت بینم
و آیین سخنوریت بینم
در شعر مپیچ و در فن او
چون اکذب اوست احسن او
زین فن مطلب بلند نامی
کان ختم شدهست بر نظامی
نظم ار چه به مرتبت بلند است
آن علم طلب که سودمند است
هرچند استعداد شاعری داری ولی پی آن مرو که علم آموزی از ان سودمندتر است. شاعری ورود در عرصة خیال است نه واقعیت و هرچه از واقعیت دورتر باشد، بهتر قلمداد می شود. به علاوه شاعری بر من ختم شده و کسی نمی تواند از من بهتر شعر بگوید.
معنی در جدول این خط قیاسی
در جدول این خط قیاسی
میکوش به خویشتنشناسی
تشریح نهاد خود درآموز
کاین معرفتی است خاطر افروز
پیغمبر گفت علم علمان
علم الادیان و علم الابدان
در ناف دو علم بوی طیب است
وان هر دو فقیه یا طبیب است
در عوض به خودشناسی دینی یا علم طب مشغول شو که پیامبر آن دو را نافع می دانست.
معنی میباش طبیب عیسوی هش
میباش طبیب عیسوی هش
اما نه طبیب آدمی کش
میباش فقیه طاعت اندوز
اما نه فقیه حیلت آموز
اما طبیب عیسوی مسلک باش نه طبیب آدمی کش. اگر هم فقیه شدی، از این فقهای اهل طاعت شو نه از فقهای که فقه را به علم الحیل شرعی تبدیل کرده اند.
معنی گر هر دو شوی بلند گردی
گر هر دو شوی بلند گردی
پیش همه ارجمند گردی
صاحب طرفین عهد باشی
صاحب طرف دو مهد باشی
اگر هر جامع دو هم بشوی چه بهتر. هم دین داری و هم دنیا.
معنی میکوش به هر ورق که خوانی
میکوش به هر ورق که خوانی
کان دانش را تمام دانی
پالان گریی به غایت خود
بهتر ز کلاهدوزی بد
هر علمی را به کمال بیاموز و نصفه نیمه رها نکن. به قول معروف متخصص آن علم شو.
معنی گفتن ز من از تو کار بستن
گفتن ز من از تو کار بستن
بیکار نمیتوان نشستن
با این که سخن به لطف آب است
کم گفتن هر سخن صواب است
این سخنان من بود و اطالة کلام نمی دهم. مهم عمل کردن به این پندهاست نه درازگویی.
معنی آب ار چه همه زلال خیزد
آب ار چه همه زلال خیزد
از خوردن پر ملال خیزد
حتی نوشیدن بیش از حد آب گوارا هم ملالت و کسالت می آورد.
دیدگاه کاربران درباره شعر گای چارده ساله قرةالعین نظامی
سید محمد میگوید:
دولتطلبی سبب نگهدار
چو خواهان ثروت و مکنت و جاه و جلالی ، ابزار لازم را آماده کن .
تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف
مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی
زنده باشید.
روفیا میگوید:
سپاس سید محمد جان
تقارن دل انگیزی بین این دو بیت یافتید،
یعنی نمی توان با سوار شدن بر اتومبیل های فاخر ممالک دیگر و پوشیدن لباس های branded و یدک کشیدن یک کیلومتر عنوان ادای بزرگان را در آورد؟
چه خوب!
یادم به این حکایت سعدی افتاد :
ابلهی را دیدم سمین خلعتی ثمین در بر و مرکبی تازی در زیر و قصبی مصری بر سر. کسی گفت سعدی چگونه همیبینی این دیبای مُعْلَم برین حیوان لا یعلَمْ گفتم :
خطی زشت است که به آب زر نبشته است.
هومان میگوید:
منظور شاعر از بیان دولت طلبی سبب نگهدار اشاره به این حقیقت است که دولت به اسباب فراهم گردد و علی قول حکما و قدما ادب از اسباب آن است و چون هر سبب را مسبب الاسباب است پس رعایت ادب در حضور مسبب الاسباب آنست که گناه نکنی و چنانچه خطائی سرزد فورا بتوبه بازگردی لذا تقوا و دوری از گناه سبب دو خصلت از ناحیه خدای رحمان گردد اول آنکه راههای بسته را بر بنده بگشاید و دوم روزیش را وسیع گرداند … اما بیان شاعر بگونه ایست که آن اسباب را داری مراقب باش از دست ندهی و بسیاری بر این عقیده اند که بایستی فراهم گردانی …
هر دو درست میگویند اما شاعر از هفت سالگی و چهارده سالگی سخن میگوید و از آنجا که کودکان را تا سن تکلیف گناه نیست پس اسباب بزرگی از بدو تولد با اوست و امکان از دست دادن پس از سن تکلیف وجود دارد که در این صورت بایستی باز آن را فراهم گرداند از دیگر سوی ملازمت و مصاحبت و موانست با صدیقین که ائمه علیهم السلام هستند متضمن سعادت دو عالم است که رعایت ادب در محضر حضرت حق بخودی خود رعایت در محضر خلیفه الله فی الارض است که نزول رحمت و نعمت به وجود او و مقسم معیشت هموست.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
دانلود آهنگ گوشی فرزاد فرزین + پخش آنلاین
معنی شعر ای چارده ساله قرةالعین چیست؟
نظامی به فرزند نور چشمش می گوید که حالا که به سن چهارده سالگی رسیده ای و دوران کودکی را پشت سر گذاشته ای، باید دست از بازی های کودکانه برداری و به کسب فضائل و هنر بپردازی. در آن زمان گلی نازک و زیبا بودی و حالا سروی برومند شده ای.
شعر ای چارده ساله قرةالعین اثر کیست؟
این شعر اثر نظامی است.
- 80 – نکیسا بر طریقی کان صنم خواست – غزل گفتن نکیسا از زبان شیرین - جولای 17, 2023
- 79 – همان صاحب سخن پیر کهن سال – پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو - جولای 17, 2023
- 78 – شباهنگام کاهوی ختن گرد – بازگشتن خسرو از قصر شیرین - جولای 17, 2023