ای شده در ره پی پذیره دارا

ای شده در ره پی پذیره دارا

  • شعر ای شده در ره پی پذیره دارا _ ادیب الممالک

     

    ای شده در ره پی پذیره دارا

    چند کند دل بدوری تو مدارا

     

    این منم از نار فرقت تو سراپای

    سوخته همچون وکیل صدر بخارا

     

    لعل چو پیروزه کرده اشک چو مرجان

    دیده عقیق یمان و رخ زر سارا

     

    خونم در سینه شد طعام مناسب

    اشکم در دیده شد شراب گوارا

     

    بی تو نخواهد دلم جمال جمیلان

    بی تو نبوسد لبم عذار عذارا

     

    مغزم کاود سرود ترک غزلخوان

    جانم کاهد جمال شوخ دل آرا

     

    راندم از بزم خود عقیده عشرت

    خواندم بر وی طلاق خلع و مبارا

     

    مژه بخواری همی سنبد خاره

    دیده بتاری همی شمارد تارا

     

    چند بر این تن فلک پسندد خواری

    مهلا مهلا نه من حدیدم و خارا

     

    هیچکسم در تعب نسازد یاری

    یارب ز این بیشتر ندارم یارا

     

    جانم جانو سیار غم بستاند

    گر ندهی دادم ای سلاله دارا

     

    وه که مرا در حقت عقیده بود آنک

    در حق عیسی شنیده ام ز نصارا

     

    رشک برم بر مصاحبان تو چونانک

    رشک ببردی هم بهاجر سارا

     

    شاها بفراز قد و فتنه بیارام

    ماها بفروز چهر و خانه بیارا

     

    یا سوی یاران شتاب یا ز بنانت

    مشکین فرما مشام باد صبا را

     

    تو دل و جان و خرد ز صیدگه آری

    شاهان دراج و اسفرود و حبارا

     

    هر سو تازی سمند آیدت از پی

    دلها اندر کمند همچو اسارا

     

    تا نبود از شماره هیچ فزون تر

    سال بقایت فزون بود ز شمارا

     

    نوشند آن باده دشمنانت که گویند

    نحن سکاری و ما هم بسکاری

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    و اینک تنها مانده ام

    گفتی بروم، مرو به غم منشانم – ۲۴۹

    جدایی از تو هدیه ای است

    عاقبت همه ی ما زیر این خاک آرام خواهیم گرفت

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای شده در ره پی پذیره دارا

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای شده در ره پی پذیره دارا چند کند دل بدوری تو مدارا این منم از نار فرقت تو سراپای سوخته همچون وکیل صدر بخارا» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «تا نبود از شماره هیچ فزون تر سال بقایت فزون بود ز شمارا نوشند آن باده دشمنانت که گویند نحن سکاری و ما هم بسکاری» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر ای شده در ره پی پذیره دارا ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر ای شده در ره پی پذیره دارا ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *