شعر ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر _ ملک الشعرا بهار
شب قدر
ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
و سلام علیک حتیالفجر
رخ خوبت بناکنندهٔ وصل
سر زلفت فناکنندهٔ هجر
دل پاکت زلال چشمهٔ فیض
دم صبحت کلید مخزن اجر
نور بخشی و رنج کاهی تو
بهتر ار صدهزار ماهی تو
شدم از فرقتت بتاب، ای شب
ازمن خسته رخ متاب ای شب
مطلع دیدهام ز دیدن تو
شده پرنور آفتاب ای شب
وصلتایشببهمنشدهاستحلال
گشته برمن حرام خواب ای شب
عجبا للمحب کیف ینام
کل نوم علی المحب حرام
داشتم در دل ای شب طناز
آرزوی تو در شبان دراز
هجرت امشب کشیده پرده به روی
وصلتامشب گشاده چهره به ناز
فخرتاین بس بهروزهاکه شدی
شب میلاد سبط شاه حجاز
پادشاه صفا و سیر و سلوک
بوالحسن مالکالرقاب ملوک
آن که بدرالبدور ایقان است
وان که شمسالشموس عرفانست
در شریعت قبول حضرت او
هست فرعی که اصل ایمانست
فرش ایوانش عرشتقدیس است
خاک درگاهش آب حیوانست
زآب حیوانش حی شود لاشی
و من الماء کل شیئی حی
هستی او اساس تجرید است
روش او اصول توحید است
حکمتشرع و دین بهفکرت اوست
فکرت دیگران به تقلید است
گنجهای بطون قرآن را
پنج انگشت او مقالید است
کنت کنزا که کردگار سرود
قصدش این گنج پاک عرفان بود
من که در بندگیش دلشادم
از غم هست و نیست آزادم
نیستم مبرم و حسود و لئیم
واسعالصدر و مشفق و رادم
گر ز کید زمانه در رنجم
نیست غم کز ولای او شادم
کوه پیش من است همسر کاه
با ولای رضا ولیالله
هرچه گویند خلق دامن چاک
من که دارم تو را؛ ندارم باک
من و دوری ز درگهت هرگز!!
من و هجران ز حضرتت حاشاک!!
در رهت خاک اگر شوم غم نیست
هرکه از خاک زاد گردد خاک
من تو را منقبت کنم شب و روز
خاصه دراینچنین شبی فیروز
تاکه افلاک را بقا بینم
این مهین جشن را بپا بینیم
چون در استم پی ثنای امام
پای خود بر سر سها بینم
میهمانان و میزبانان را
برکنار از غم و بلا بینم
شادمان بنگرم دل احباب
به علی و آله الانجاب
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب: ترکیب بند
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
61 – سراینده چنین افکند بنیاد – تعزیتنامه خسرو به شیرین به افسوس
چار ماه است که مهمل شده کار بلدی
گفتم به دل ار چو نی ببرندم سر – ۱۷۳
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر و سلام علیک حتیالفجر رخ خوبت بناکنندهٔ وصل سر زلفت فناکنندهٔ هجر» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «میهمانان و میزبانان را برکنار از غم و بلا بینم شادمان بنگرم دل احباب به علی و آله الانجاب» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر شب قدر ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر شب قدر ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024