ای آفتاب گردون تاری شو و متاب

ای آفتاب گردون تاری شو و متاب

  • شعر ای آفتاب گردون تاری شو و متاب ملک الشعرا بهار 

    در مدح حضرت ختمی مرتبت

     

    ای آفتاب گردون تاری شو و متاب

    کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب

     

    آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست

    ایمن ز انکساف و مبرا ز احتجاب

     

    بنمود جلوه‌ئی و ز دانش فروخت نور

    بگشود چهره‌ای و ز بینش گشود باب

     

    شمس رسل محمد مرسل که در ازل

    از ماسوالله آمده ذات وی انتخاب

     

    تابنده بُد ز روز ازل نور ذات او

    با پرتو و تجلی بی‌پرده و نقاب

     

    لیکن ‌جهان به چشم خود اندر حجاب داشت

    امروز شد گرفته ز چشم جهان حجاب

     

    تا دید بی‌حجاب رخی را که کردگار

    بر او بخواند آیت والشمس در کتاب

     

    روئی که آفتاب فلک پیش نور او

    باشد چنانکه کتان در پیش ماهتاب

     

    شاهی که چون فراشت لوای پیمبری

    بگسسته شد ز خیمهٔ پیغمبران طناب

     

    با مهر اوست جنت و با حب او نعیم

    با قهر اوست دوزخ و با بغض او عذاب

     

    با مهر او بود به گناه اندرون نوید

    با قهر او بود به صواب اندرون عقاب

     

    شیطان به صلب آدم گر نور او بدید

    چندین چرا نمود ز یک سجده اجتناب

     

    زان شد چنین ز قرب خداوندگار دور

    کاندر ستوده گوهر او داشت ارتیاب

     

    مقرون به قرب حضرت بیچون شد آنکه او

    سلمان صفت نمود به وصل وی اقتراب

     

    امروز جلوه‌ای به نخستین نمود و گشت

    زبن جلوه چشم گیتی انگیخته ز خواب

     

    یرلیغی‌ آمدش به دوم جلوه از خدای

    کای‌دوست سوی‌دوست بهٔک‌ره‌عنان بتاب

     

    پس برد مرکبیش خرامان‌تر از تذرو

    جبریل‌، در شبیش سیه گون‌تر از غراب

     

    بر بادپا برآمد و زی میزبان شتافت

    جبریل همعنانش و میکال همرکاب

     

    بنشست بر براق سبک‌پوی گرم‌سیر

    وافلاک درنوشت الی منتهی الجناب

     

    چندان برفت کش رهیان و ملازمان

    گشتند بی‌توان و بماندند بی‌شتاب

     

    وانگه به قاب قوسین اندر نهاد رخت

    و آمد ز پاک یزدان او را بسی خطاب

     

    چون یافت قرب وصل‌، دگرباره بازگشت

    سوی زمین‌، ز نه فلک سیمگون قباب

     

    اندر ذهاب‌، خوابگه خود نهادگرم

    همخوابگاه خویش چنان یافت در ایاب

     

    از فر پاک مقدمش امروز گشته‌اند

    احباب در تنعم و اعدا در اضطراب

     

    جشنی بود ز مقدم او در نه آسمان

    جشنی دگر به درگه فرزند بوتراب

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)

     

    قالب شعر: قصیده

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    بگرفت شب ز چهرهٔ انجم نقاب‌ها

    9 جمله معروف سربازان سالامیس خاویر سرکاس – تکه کتاب

    دانلود آهنگ عاشقانه

    به سر بنهاد احمدشاه دیهیم کیانی را

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    ای آفتاب گردون تاری شو و متاب

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای آفتاب گردون تاری شو و متاب کز برج دین بتافت یکی روشن آفتاب آن آفتاب روشن شد جلوه گر که هست ایمن ز انکساف و مبرا ز احتجاب» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «از فر پاک مقدمش امروز گشته‌اند احباب در تنعم و اعدا در اضطراب جشنی بود ز مقدم او در نه آسمان جشنی دگر به درگه فرزند بوتراب» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در مدح حضرت ختمی مرتبت ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در مدح حضرت ختمی مرتبت ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *