شعر این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت ایرج میرزا

این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت

  • شعر این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت ایرج میرزا 

    دربارۀ رفتن مستوفی الممالک و آمدن صمصام السلطنه

     

    این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت

    فرصت افتاد به کف مَردُمِ فرصت جُورا

     

    از وطن خواهان یک عدّه به هم جمع شدند

    عرضه کردند شهنشاهِ فلک نیرو را

     

    کاندر این مُلکِ رئیس الوزرایی باید

    که به اِعجاز کند سُخرۀ خود جادو را

     

    کاردانی که به تدبیرِ خرد حلّ سازد

    این همه مشکلِ خَم در خمِ تُودَر تُورا

     

    پهلوان مردی فَعّال و زَبَردست و قوی

    که ببندد دهن و باز کند بازو را

     

    تیزهوشی که رهانَد وطن از بندِ بلا

    آن چنان سهل که از ماست کَشد کَس مو را

     

    شاه فرمود: من اقدام به کاری نکنم

    تا نَسنجَم همه خوب و بد و زیر و رو را

     

    فکر باید، که رئیس الوزرا نتوان کرد

    !هر خرِ بی خردِ با طمع پُررو را

     

    مُهلتی بایَد کاندیشم وزان پس بکنم

    انتخابی که ببندد دهنِ بدگو را

     

    همه گشتند از این عزمِ همایون خُرسند

    همه گفتند: مَلِک زنده بماند، هورا

     

    بعدِ یک هَفته مَلِک داد به آنان پیغام

    که نکو جُستم بر دردِ شما دارو را

     

    پس از اندیشه مرا رای به صَمصام افتاد

    !از همه خلق پسندیدم این هالو را

     

    فکرِ خود کردم و کَردَمش رئیس الوزرا

    همه بِستایید این مُنتَخَبِ نیکو را

     

    خلق رفتند در اندیشه و حَیران ماندند

    که از این کرده چه مقصود بُوَد یارو را

     

    یکی از جمع بپرسید ز گوینده، که شاه

    !فکر هم کرد و رئیس الوُزَرا کرد او را؟

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

    این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «این شنیدم که چوکابینۀ مستوفی رفت فرصت افتاد به کف مَردُمِ فرصت جُورا از وطن خواهان یک عدّه به هم جمع شدند عرضه کردند شهنشاهِ فلک نیرو را» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خلق رفتند در اندیشه و حَیران ماندند که از این کرده چه مقصود بُوَد یارو را یکی از جمع بپرسید ز گوینده، که شاه !فکر هم کرد و رئیس الوُزَرا کرد او را؟» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دربارۀ رفتن مستوفی الممالک و آمدنِ صَمصامُ السلطنه ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دربارۀ رفتن مستوفی الممالک و آمدنِ صَمصامُ السلطنه ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *