شعر اَمرَدی رفت تا نماز کند ایرج میرزا

اَمردی رفت تا نماز کند ایرج میرزا

  • شعر اَمردی رفت تا نماز کند ایرج میرزا 

     

    اَمرَدی رفت تا نماز کند

    کرد کون سفید خود بالا

     

    فاسقی زود جست بر پشتش

    گفت سبحان ربی الأَعلی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ایرج میرزا

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    شعر پوزخند تد هیوز

    شعر ای طایران قدس را عشقت فزوده بال‌ها مولانا – غزل 2

    دانلود آهنگ میبوسمت شروین حاجی پور

    بازسرایی در شعر احمد شاملو 

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    اَمرَدی رفت تا نماز کند

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «اَمرَدی رفت تا نماز کند کرد کون سفید خود بالا» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ایرج میرزا که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ایرج میرزا بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی :«فاسقی زود جست بر پشتش گفت سبحان ربی الأَعلی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر اَمرَدی رفت تا نماز کند ایرج میرزا

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر اَمرَدی رفت تا نماز کند ایرج میرزا بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    1 دیدگاه برای “اَمردی رفت تا نماز کند ایرج میرزا

    1. تحلیلگر گفته:

      کتاب شاهدبازی در ادبیات فارسی:
      دکتر شمیسا بر مبنای متون نظم و نثر گذشته ادعا میكند که شاهد بازی یا عشق مرد به مرد (امردگرایی) در طول تاریخ با اسم ها و اصطلاحات مختلفی مطرح شده و بسیار هم رواج داشته است؛ نظر بازی، جمال پرستی، بچه بازی، و به شخص مفعول امرد، بی ریش، نو خط، مخنث، مغ بچه، ساده رخ، و به شخص فاعل جمال پرست، صورت پرست، و… در نزد قدما قبحی كه امروز دارد را نداشته است. و ایرج میرزا را مثال میآورد كه تا یك قرن پیش كسی مثل او كه از افراد متشخص جامعه بوده نیز در بیان شاهد بازی‌های خود ظاهرا از هیچگونه احساس شرمندگی برخوردار نبوده و متأسفانه رکاکت اشعار او زبانزد خاص و عام است.
      در ادامه شمیسا اذعان میكند كه ادبیات غنایی – قدمایی فارسی به یك اعتبار ادبیات همجنس گرایی‌ است. او میگوید در این كه معشوق شعر سبك خراسانی و مكتب وقوع در دوره تیموری، مرد میباشد شكی نیست اما ممكن است كه خواننده‌ی غیر حرفه ای در مورد ادبیات سبك عراقی مثلن غزلیات امثال سعدی و حافظ و مولانا دچار شك و تردید شود. اما متأسفانه حدود نصف اشعار این بزرگان هم صراحت دارد كه در باب معشوق مذكر است. زیرا آشكارا از واژه های پسر و امرد، خط عذار و سبزه ریش، یار زرین کلاه، یار قباپوش و این گونه مسائل سخن رفته است. باید دانست كه مسائلی چون رقص، زلف، خال و خطّ، قد و دامن، تیر نگاه، ساقی گری و… امثال اینها كه امروزه به نظر میرسد در مورد زنان است، در قدیم مربوط به مردان بوده است. ادبیات سبك هندی نیز اساسن ابیات عاشقانه نیست و عمدتن جنبه ادبیات تعلیمی دارد، اما بر طبق سنّت در آن هم معشوق مذكر است. حتی در دروه بازگشت یعنی ادبیات دوره قاجار به تبع ادبیات دوره های سلجوقی و غزنوی و با در نظر گرفتن واقعیت های موجود جامعه در آن زمان نیز معشوق مرد بوده است. بنابراین میتوان گفت فقط در ادبیات دوران معاصر است كه در آن به طور گسترده ای با معشوق مونّث مواجه ایم.
      هرچند در بین شاعران قدمایی نام‌هایی که شاهدباز نبودند هم داشتیم اما بطور کلی در فرهنگ صوفی‌گری و ادبیات سنتی مسئله ای همه‌گیر بوده است.
      حتی شاهد بازی در متون تاریخی نیز انعكاس وسیعی داشته است؛ مثل عشق سلطان محمود به ایاز یا عشق امیر یوسف برادر سلطان محمود به غلام تركش طغرل كافر نعمت كه در تاریخ بیهقی منعكس شده است. در دوران قاجار نیز عشق ناصر الدین شاه به غلامعلی خان معروف به ملیجك زبانزد بوده است. حتی در دوره صفویان در برخی شهرها امرد خانه هایی دایر بوده كه به صورت رسمی با مجوز كار می كردند و حكومت نیز از آنان مالیات اخذ میكرده است.
      شعری از حافظ:
      بِبُرد از من قرار و طاقت و هوش
      بتِ سنگین دلِ (سیمین بناگوش)
      نگاری چابکی شِنگی کُلَه دار
      ظریفی مَه وشی تُرکی (قباپوش)
       سعدی:
      نام سعدی همه جا رفت به (شاهدبازی‏)
      وین نه عیب است كه در ملت ما تحسین است

      نکته: آن زمان نیز جناب سعدی را سرزنش میکردند و ظاهرا شاهدبازی کار ناپسندی بوده است چراکه او در جواب میگوید: عیب نه بلکه “تحسین” است. و این یعنی تایید روابط جنسی مذکر… درواقع به رخ کشیدن قدرت جنسی مرد با امرد یا عشق‌بازی توأمان با امراد و زنان.
      به هر حال قتل و جنایت، فساد و بی‌ اخلاقی، کار بد و… همیشه بد است و ربطی به زمان و مکان هم ندارد.

      برای اطلاع و آگاهی بیشتر کافی‌ست عبارت هزلیات جناب سعدی (که متاسفانه لقب ایشان قرنها به اشتباه معلم اخلاق و استاد سخن و ادب است) را در گوگل سرچ کنید تا با چشم خود ترویج فساد و بی‌اخلاقی را ببینید.
      یک نمونه از هزلیات سعدی:
      “گر بر سر بوق ما نشینی، دروازه کازرون ببینی!”

      حافظ را بهتر بشناسید:
      ایشان دقیقا حافظ چه چیزی بودند؟!

      ۱. گر چنین جلوه کند مُغ بچهء باده فروش خاکروب ِدر میخانه کنم مژگان را (غزل4)
      -مغ بچه!

      ۲. ای نازنین پسر تو چه مذهب گرفته ای. که خون ما حلال تر از شیر مادر است (غزل39)
      -پسری نازنین!

      ۳. بگشا بند قبا تا بگشاید دل من. که گشادی که مرا بود ز پهلوی تو بود (غزل207)
      -می دانیم که لباس متداول پسربچه ها قبا بوده است؛ دعوت به گشودن قبا هم نیاز به توضیح ندارد و همچنین ذکر خیر پهلوی پسرک!

      ۴. دهان یار که درمان درد حافظ داشت . فغان که وقت مروّت چه تنگ حوصله بود (غزل211)

      -تعبیر مروّت تعبیر بسیار ظریفی است؛ شاعر در اینجا زمان کامجویی از لب و دهان معشوق خود را زمان مروّت معشوق اش نامیده که مفهوم کمک و همکاری معشوق در کام دادن به او را می رساند و نکته ظریف تر اینکه تعبیر مروّت در اصل به معنای مردانگی است!
      ۵. ای سروناز حُسن که خوش می روی به ناز . عشاق را به ناز تو هر لحظه صد نیاز
      فرخنده باد طلعت خوب ات که در ازل . بُبریده اند بر قد سروت قبای ناز (غزل255)
      -بازهم تعبیر قبا!

      ۶. دلم رمیدهء لولی وشی است شورانگیز . دروغ وعده و قتـّال وضع و رنگ آمیز
      فدای پیراهن چاک ماهرویان باد. هزار جامهء تقوی و خرقهء پرهیز (غزل262)

      -تعبیر “پیراهن چاک” یادآور روش عشق بازی بعضی عرفا در حین سماع عرفانی است که از فرط عشق و بی قراری، ناگهان پسرکی را جامه دریده و سینه بر سینهء لخت آنان می نهادند (عارف و صوفی چه می گویند ص59)

      ۷. صبا زآن لولی ِشنگول سرمست . چه داری آگهی چون است حالش
      گر آن شیرین پسر خونم بریزد . دلا چون شیر مادر کن حلالش
      مکن از خواب بیدارم خدا را . که دارم خلوتی خوش با خیالش (غزل276)

      ای عاشق شنگول! چرا شیرین پسر، خون شما را بریزد؟ مگر می خواهید او را آزار جنسی دهید؟ فعلاً که فقط در خواب عارفانه و خیال عاشقانه خود، صحنهء کامجویی از او را تصور می کنید پس خون تان محفوظ است و احتیاجی به حلالیت نیست!

      اغلب عارفان متعصب و صوفیان جامداندیش و برخی شاعران سنت‌گرا برای فرار از این مخمصه حیثیتی و تطهیر حافظ، تلاش های فراوانی کرده اند این تلاشها در دو دسته کلی قرار می گیرد:
      الف. تجهیل و هتک مخالفین عرفان و روانه کردن تهمت های کوته نظرانه بسان سطحی نگری و امثال آن
      ب. تأویل اشعار و ارائه تفاسیر شگفت و بی ربط و بدون شاهد و قرینه و خالی از منش تحقیقی و خارج از موازین ادبی.
      مورد الف که ترفند همیشه شان بوده و هست و خواهد بود… وقتی کسی با (حقیقت برهنه و واقعیت بی پرده) مواجه می شود اگر انصاف نداشته باشد و تحت تأثیر عادات و سلایق و مقبولات ذهنی خود بخواهد از قبول حق و پذیرش واقع، امتناع نماید ساده ترین و کم خرج ترین راه اش تجهیل و هتک مخالف است و راه بعدی اش نیز جنجال و هوچیگری و خود را “عمقی” و دیگران را “سطحی” نشان دادن!

      مورد ب نیز حکایت غریبی است؛ کسی می آید و تراوشاتی از مغزش بر زبانش جاری می کند چند سال بعد از مرگ او مفسران می آیند و تفاسیری می سازند که روح او هم از آن همه تفاسیر بی سر و ته، بی خبر است و اگر سر از قبر برآرد دچار حیرت خواهد شد که این همه مطلب، چطور در مغز من بود و خودم نفهمیدم!؟
      از مورد ب بدتر، تطبیق چرندیات مربوط به پایین تنه یک همجنس گرا، بر حقائق عالم ملکوت و انطباق این تعابیر کثیف بر خداوند سبحان و خالق قهار زمین و آسمان است کسی می آید و می گوید «منظورش از مغ بچه و لولی شورانگیز و شیرین پسر نازنین و تـُرک شنگول سرمست و مهوش شنگ کـُلـَه دار و… استغفرالله ذات اقدس الهی است» (سبحانه و تعالی عمّا یشرکون) نادانی که چنین تعابیر رجس و ناپسندی می‌آورد تا به خیال خود، لسان الغیّ را لسان الغیب کند آیا کور است و نمی بیند که مؤدای حکم عقل و صریح آیات قرآن و روایات معصومین نفی تشبیه خالق و مخلوق است و رد تصور و مثلیت!؟ (لیس کمثله شیء) این چه عذر بدتر از گناهی است که از فسق لواط به شرک تشبیه پناه می برد و یاوه سرایی دون شأن توحیدیهء حضرت حق عزّوجلّ را مفسر اباطیل یک گمراه می نماید!؟
      عاشقان گمراه می گویند عشق مجازی، قنطره ای (پلی) است به سوی عشق حقیقی! بلی راست می گویند! خدای شان خدای لامکان و فوق زمان و دون تصور و خارج از توهم نیست که عقل و نقل معرفی کرده است اگر خدای آنان، الله سبحانه و تعالی بود می دانستند که عشق به او از اباطیل است و هیچ مؤید عقلی و نقلی ندارد خدای آنان بتی ساختگی و خدایی بافتنی است که ابلیس ِبـُتگر برای شان بافته است و بس که شیرین بافته است عاشقش شده اند دیگران را هم به عشق آن بت شان دعوت می نمایند و مظاهر آن عشق حقیقی شان را نیز همین عشق های مجازی ِآلوده معرفی می نمایند که گوشه ای از آن، در بالا ذکر شد عشقی که ثمری جز دوزخ ابدی نداشته و خداوند در وصف چنین عاشق و معشوقی می فرماید (انّکم و ما تعبدون من دون الله حصب جهنم انتم لها واردون) شما و هر آنچه جز الله می پرستید هیزم دوزخ خواهید بود که به آن وارد خواهید شد.
      رجبعلی خیاط از همین حافظ کذایی تجلیل می کرد و او را شیعه و دارای مقامات والا می دانست و برعکس، مولوی را منحرف و سنی و گمراه می خواند! آیا بهتر نبود رجبعلی قبل از بیان این نظر با لاله زاری (طهرانی) هماهنگ می کرد که جان کندن لاله زاری در کتاب روح مجرّد و آسمان و ریسمان بافتنش برای اثبات تشیع مولوی و مقام والای او بر باد نرود!؟
      حافظ می گوید: هر چه کردم همه از دولت قرآن کردم (غزل316) فتأمّل جیّداً فی “چه”!

      من دیگه حرفی ندارم!

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *