شعر افتادهایم سخت به دام بلای گل – بلای گل ملک الشعرا بهار
افتادهایم سخت به دام بلای گل
یارب چو ما مباد کسی مبتلای گل
گِل مشکلی شدهاست به هر معبر و طریق
گام روندگان شده مشکلگشای گل
هرگه که ابر خیمه زند در فضای شهر
بر بام هر سرای برآید لوای گل
گل دل نمیکند ز خراسان و اهل او
ای جان اهل شهر فدای وفای گل
گر صدهزار کفش بدرد به پای خلق
هرگز نمیرسند به کشف غطای گل
با خضر اگر روند به ظلمات کوچه خلق
اسکندری خورند در آن چشمههای گل
اول قدم که بوسه زندگل به پای ما
افتیم بر زمین و ببوسیم پای گل
گلها ثقیل و درهم و کوچه خراب و تنگ
آه از جفای کوچه و داد از جفای گل
گل هرچه را به پنجه درآورد ول نکرد
صد آفرین به پنجه معجزنمای گل
از گل ز بس که خاطر و دلها فسرده است
گُل نیز بعد از این ندمد از فضای گل
بر روزگار خویش کنم گریه بامداد
چون بنگرم به خندهٔ دنداننمای گل
از پشت تا به شانه و از پیش تا به ریش
هستند خلق یکسره غرق عطای گل
امروز در قلمرو طوس از بلند و پست
آن جایگه کجاست که خالی است جای گل
آید اگر جهاز زرهپوش ز انگلند
حیران شود ز لجهٔ بیمنتهای گل
گر لای و گل تمام نگردد از این بلد
اهل بلد تمام بمانند لای گل
شرم آیدم زگفتن بسیار ورنه باز
چندین هزار مسئله باشد ورای گل
مطالب بیشتر در:
ملک الشعرا بهارشعر مشروطه
وزن شعر: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعر: قصیده
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
آن را که نگون است رایتش – خیانت
دانلود آهنگ روزبه نعمت الهی خداحافظ عزیزم + پخش آنلاین
40 – فرنگیس اولین مرکب روان کرد – افسانهسرائی ده دختر
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
خفته (بِ خُ تِ) (اِمر.)
۱- آب راکد.
۲- ژاله.
۳- برف.
۴- تگرگ. یخ.
۵- شیشه، بلور.
۶- شمشیر (در غلاف).
افتادهایم سخت به دام بلای گل
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «افتادهایم سخت به دام بلای گل یارب چو ما مباد کسی مبتلای گل گِل مشکلی شدهاست به هر معبر و طریق گام روندگان شده مشکلگشای گل» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «گر لای و گل تمام نگردد از این بلد اهل بلد تمام بمانند لای گل شرم آیدم زگفتن بسیار ورنه باز چندین هزار مسئله باشد ورای گل» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
شعر بلای گل ملک الشعرا بهار
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر بلای گل ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024