ابوسعید که اوراست اختر مسعود

ابوسعید که اوراست اختر مسعود

  • شعر ابوسعید که اوراست اختر مسعود _ ملک الشعرا بهار 

    در سپاسگزاری

     

    ابوسعید که اوراست اختر مسعود

    به اوج عزت چون شمس تابناک و جلی

     

    حسین اسم و حسن رسم آن که طینت او

    خود از ازل بسرشته است با ولای علی

     

    به جان اوست مرکب سعادت ابدی

    به ذات اوست مخمر شرافت ازلی

     

    خدایگانا ای آن که در جمال وکمال

    به‌ عصر خویش کنون بی‌شبیه و بی‌بدلی

     

    فروغ دیدهٔ ملکی و دودهٔ شرفی

    چراغ دیدهٔ مجدی و دیدهٔ دولی

     

    شنیده‌ام یکی از شاعران ستوده تو را

    که کارها همه را می کنی تو زبر جلی

     

    هماره کم‌محلی بایدت بدین اشخاص

    که نیست چارهٔ ایشان بغیر کم‌ محلی

     

    خدایگانا از من بگو به آن شاعر

    که گفته بود: مر او را نه قیمی نه ولی

     

    مرا ولی است ولی خدا و حجت عصر

    مراست قیم و قیوم‌، رب لم‌یزلی

     

    ز بعد لطف خدا و ائمهٔ اطهار

    مرا تو قبلهٔ امید و کعبهٔ املی

     

    بلی اگر نظری باید از امام مرا

    به تو کنند حوالت که خالی از خللی

     

    به‌حق خالق یکتا هرآن که خصم تو شد

    دو تا شود قدش از ضرب ذوالفقار علی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ملک الشعرا بهار

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    هست صوتی بس مهیب و خوفناک

    درویش که اخلاق الهی دارد – ۱۰۰

    آروین شاه حسینی

    دربغ و دردکه ازکید چرخ و فتنه دهر

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    ابوسعید که اوراست اختر مسعود

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ابوسعید که اوراست اختر مسعود به اوج عزت چون شمس تابناک و جلی حسین اسم و حسن رسم آن که طینت او خود از ازل بسرشته است با ولای علی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ملک الشعرا بهار که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ملک الشعرا بهار  بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «بلی اگر نظری باید از امام مرا به تو کنند حوالت که خالی از خللی به‌حق خالق یکتا هرآن که خصم تو شد دو تا شود قدش از ضرب ذوالفقار علی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر در سپاسگزاری ملک الشعرا بهار

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در سپاسگزاری ملک الشعرا بهار بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *