زنجره

زنجره

  • زنجره

     

    ستاره ای بود که از دامان آسمان دور از ماه فتاده بود و در لباس زنجره، روی زمین می بود. و حال زنجره ای بود، روی دستان چنار می نشست و تمام حواسش سوی مهتاب بود. یا زبان خویشتن با او سخن می گفت و چون دیگران زبانش را نمیدانستند، جیرجیر هایش را مزاحمتی برای خواب خواندند. گمان می‌کنم تنها با ماه سخن میگفت، اما تو بگو، ماه زبانش را میفهمید؟!..

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    زنجره ای دور از مهتاب
    Latest posts by زنجره ای دور از مهتاب (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *