رفتم و بیشم نبود روی اقامت

مسافر مجنون – رفتم و بیشم نبود روی اقامت

  • رفتم و بیشم نبود روی اقامت  – مسافر مجنون شهریار 

     

    رفتم و بیشم نبود روی اقامت

    وعده دیدار گو بمان به قیامت

     

    گر تو قیامت به وعده دور نخواهی

    یک نظرم جلوه کن بدان قد و قامت

     

    بانگ اذان است و چشم مست تو بینم

    در خم محراب ابروان به امامت

     

    قصر نمازت چه ای مسافر مجنون

    کعبه لیلی است قصد کن به اقامت

     

    در همه عالم عَلَم به عشق و جنونی

    گو بشناسندت از جبین به علامت

     

    آنچه به غفلت گذشت عمر نخواندم

    عمر دگر خواهم از خدا به غرامت

     

    پیرم و بر دوشم از ندیم جوانی

    از تو چه پنهان همیشه بار ندامت

     

    خرمن گل‌ها به باد رفت و به دل‌ها

    نیش ندامت خلید و خار ملامت

     

    شحنه شهری تو دست یاز به شمشیر

    باری اگر شیر می‌کشی به شهامت

     

    من به سلام و وداع کعبه و صحرا

    صیحه زنانم که بارکن به سلامت

    شمع دل شهریار شعله آخر

    زد به سراپا که سوختن به تمامت

     

     

    غزل مسافر مجنون شهریار

    البته لازم به ذکر است که نام این غزل شهریار «مسافر مجنون» است اما به طور معمول در میان مردم به مصرع اول آن یعنی «رفتم و بیشم نبود روی اقامت» معروف است.

     

     

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    شهریار قالب: غزل وزن شعر: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)

     

    رفتم و بیشم نبود روی اقامت صوتی

    پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر رفتم و بیشم نبود روی اقامت شهریار است. این قطعه‌ها توسط پری سانکنی عندلیب،عندلیب خوانده شده‌اند.

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    آب

    [ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب می‌شده. معانی کنایی آب:
    ۱- آبرو.
    ۲- جلا، درخشندگی.
    ۳- رونق.
    ۴- اشک.
    ۵- عرق.
    ۶- نازکی.
    ۷- شادابی.
    ۸- زیبایی و شکوه.
    ۹- مَنی، نطفه.
    ۱۰ - ارج، قیمت.
    ۱۱ - پیشاب، ادرار.
    ۱۲ - عصاره، شیره.
    ۱۳ - رود، نهر.
    ۱۴ - بزاق، آب دهان. ؛ ~در هاون کوبیدن کار بیهوده کردن. ؛ ~از ~ تکان نخوردن ک نایه از: آرام بودن اوضاع و احوال. ؛ ~ از دست نچکیدن کنایه از: نهایت خست و پول دوستی. ؛ ~ از سر گذشتن بی فایده شدن چاره و تدبیر. ؛ ~ از دریا بخشیدن از دیگران مایع گذاشتن، از حساب دیگران بخشیدن. ؛ ~بر در کسی ریختن خدمت آن کس را کردن. ؛ ~ پاکی روی دست کسی ریختن اتمام حجت کردن، حرف آخر را زدن. ؛ ~زیر پوست کسی رفتن کنایه از: چاق شدن. ؛ از ~ گل آلود ماهی گرفتن از وضع آشفته سوء استفاده کردن. ؛~ از چیزی خوردن از آن چیز بهره مند شدن.

     

     

    دیدگاه کاربران درباره ی غزل رفتم و بیشم نبود روی اقامت شهریار

     

    محمد رحمان دوست می گوید:
    در بیت 4 «قصد نماز» می‌تواند جایگزین بهتر و مناسب‌تری برای «قصر نماز» باشد.

     

     

    غزل رفتم و بیشم نبود روی اقامت اثر کیست؟

    این شعر اثر شهریار است.

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *