در آسمان آبی این چشم ناشناس - در چشم دیگری

در آسمان آبی این چشم ناشناس – در چشم دیگری

  • در آسمان آبی این چشم ناشناس – در چشم دیگری

     

    در آسمان آبی این چشم ناشناس
    چون آسمان خاطره ی من ستاره ایست

    دیدم ترا که جلوه کنان در نگاه او
    با من چنانکه بود ، هنوزت اشاره ایست

    می بینمت هنوز درین چشم ناشناس
    این چشم ناشناس که رفت از برابرم

    گویی تویی که باز چو خورشید شامگاه
    می تابی از دریچه ی روزن به خاطرم

    آهنگی از نگاه تو می ایدم به گوش
    چون موج های خاطره ، غمگین و دلنواز

    می سوزدم به مستی و می تابدم ز شوق
    می خواندم به گرمی و می راندم به ناز

    در ماهتاب خاطره می بینمت هنوز
    با آن شکنج زلف که افشانده ای به دوش

    گاهی به ناز می گذری از برابرم
    تا از درون سینه برانگیزی ام خروش

    می بینمت که گام فرا می نهی به پیش
    در جامه ای سپید که پوشانده پیکرت

    پیراهنی که دوخته ای از حریر ابر
    چون آبشار نور ، فروریزد از برت

    یک لحظه ، باز می شنوم نغمه ای ز دور
    آغشته با غبار زراندوز خاطرات

    دل می نهم به ناله ی پنهانی نسیم
    تا بشنوم ترانه ی گمگشته ی حیات

    می ایدم به گوش ، صدایی شکسته وار
    کز آن شراب خاطره در جام من بریز

    زان باده ی نگاه که در جام چشم تست
    چون ساقیان میکده در کام من بریز

    بیچاره من ، که باز به دامان آرزو
    سر می نهم که بشنوم آهنگ دیگرت

    غافل که آن نوای فریبنده ، دیرگاه
    افسرده در سیاهی چشم فسونگرت

    اما هنوز ، در دل این چشم ناشناس
    گویی خیال تست که می ایدم به چشم

    می بینمت هنوز ، که می خوانیم به ناز
    می بینمت هنوز ، که می رانی ام به خشم

    من مانده بر دریچه ی این چشم ناشناس
    چون دزد آشنا که بکاود ز روزنی

    شاید چو نور ماه ، درایم به خوابگاه
    بینم که در سیاهی شب ، خیره بر منی

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    در آسمان آبی این چشم ناشناس

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «در آسمان آبی این چشم ناشناس چون آسمان خاطره ی من ستاره ایست دیدم ترا که جلوه کنان در نگاه او با من چنانکه بود ، هنوزت اشاره ایست» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «من مانده بر دریچه ی این چشم ناشناس چون دزد آشنا که بکاود ز روزنی شاید چو نور ماه ، درایم به خوابگاه بینم که در سیاهی شب ، خیره بر منی» از چه بیت هایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای در چشم دیگری

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر در چشم دیگری نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *