درخت‌های بی‌جنگل

گورهای سبز

  • درختانی

    که اینک هر شاخه‌شان

    دار جوانه می‌شود،

    دیگر هرگز

    شکوفه‌ای نمی‌زایند

    و بهار

    _ به هفت رنگ_

    بر اندامشان ذوب می‌شود

    که رخت عزای مقتول

    دیگرگونه

    بر پیکر قاتل نشیند.

     

    قاتلی که جامه‌ی دلقک به تن

    به تبرهای رعد، دو نیم گردد

    و آتش بگیرد

    _که خاک وفادار به خون نارسته‌ها

    پذیرای نحوست آن نیست_

    و باد

    خاکسترش را

    به صورت خدایی بپاشاند

    که از کشتار آن

    می‌خندید.

     

    زمین برجای پای درختان تیره‌ثمر

    خود° پشت و رو می‌شود

    تا نفسی گیرد

    و جوانه‌های چال شده پای هر درخت

    چهره به خورشید

    دوباره سبز می‌شوند.

    و پرندگان کوچانیده

    با جفت‌های خود

    باز می‌گردند

    که آفتاب و ابر و باران با خود بياورند

    تا جوانه درخت شود

    و درخت، لانه‌شان.

     

    سرانجام

    جوانه‌ها

    دوباره در رحم مادر آزاد خویش

    ریشه می‌دوانند

     

    و مردگان

    دیگر جز عاشقان هستند

     

    سرانجام

    سرزمینی که وطن نام داشت

    از تبعید

    به مردم خویش بازمی‌گردد.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۴ از ۵
    یونس آذرخشی
    Latest posts by یونس آذرخشی (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»