دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی

دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی

  • شعر دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی _ ادیب الممالک 

     

    دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی

    از سریر خود چرا بی موجبی کردی جدائی

     

    شاه ما بودی نه بالله ماه ما بودی ازیرا

    بی چراغت ملک ایران را نباشد روشنائی

     

    چند کرت گرد گیتی گشتی و باز آمدی خوش

    این سفر شاها کجا رفتی که دیگر می نیائی

     

    می ندانم در کجا رفتی و چون آهنگ کردی

    آنقدر دانم که اندر ظل عرش کبریائی

     

    سایه حق بودی و اندر جوارش جا گرفتی

    زانکه دایم سایه را با ذات باشد آشنائی

     

    سالها خدمت به دین مصطفی کردی و اینک

    در صف فردوس شادان از وجود مصطفائی

     

    شهد می دانستمت ای نعمت دنیا ولیکن

    آزمودم دیدمت یکسر شرنگ جان گزائی

     

    ناصرالدین شه انارالله برهانه جهان را

    کرد بدرود ای فلک با او نپائی با که پائی

     

    دانم ای گل از فروغ ماه نو با آب و رنگی

    دانم ای بلبل بشکر شاه نودستان سرائی

     

    با همه پژمردگی ها کآمد از ایام بر تو

    بار دیگر زین بهار ای باغ دولت با صفائی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی از سریر خود چرا بی موجبی کردی جدائی شاه ما بودی نه بالله ماه ما بودی ازیرا بی چراغت ملک ایران را نباشد روشنائی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «دانم ای گل از فروغ ماه نو با آب و رنگی دانم ای بلبل بشکر شاه نودستان سرائی با همه پژمردگی ها کآمد از ایام بر تو بار دیگر زین بهار ای باغ دولت با صفائی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر دادگر شاها پس از پنجاه سالی پادشاهی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»