خون می چکد از دیده ی من وقت نیاز
مرا به همین عیب، که وقت شبابم می کنند
وهر دم به نقض گناه چنین بی ثوابم می کنند
خون می چکد از دیده ی من وقت نیاز
پیداست در این حرف مدام بی حسابم می کنند
ز عطر حور بهشت و یک نفس از غمزه ی ساقی
که از خاک عبیر بهشت هنوز اجتنابم می کنند
تو سّر محبت ببین نه فسانه ی عیب و گناه
که زنند چنان ره دلیل که بی جوابم می کنند
مرا سعادت ،چون قبول اهل دل است و بس
مباد روز و شب به این سخن، گویند عقابم می کنند
Latest posts by نوید فرخی (see all)
- دیریست دو چشم غصه می بارند - سپتامبر 30, 2023
- خوش آن روزی که با دلدار می گفتیم - سپتامبر 30, 2023
- خون می چکد از دیده ی من وقت نیاز - سپتامبر 30, 2023