خورشید-کسری-تاج-بین-ایوان-نو-پرداخته-خاقانی

خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته – ۱۸۸

  • خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته خاقانی – قصیده ۱۸۸

    در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان بن منوچهر

     

    خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته

    یک اسبه بر گوی فلک میدان نو پرداخته

     

    عیسی کده خرگاه او وز دلو یوسف چاه او

    در حوت یونس گاه او برسان نوپرداخته

     

    این علت جان بین همی، علت‌زدای عالمی

    سرسام وی را هردمی درمان نو پرداخته

     

    ابر از هوا بر گل چکان ماند به زنگی دایگان

    در کام رومی بچگان پستان نو پرداخته

     

    برده به چارم منظره، مهره برون از ششدره

    نزل جهان را از بره، صد خوان نو پرداخته

     

    هان شاخ دولت بنگرش کامسال نیک آمد برش

    چون باربد مرغ از برش دستان نو پرداخته

     

    شاه فلک بر گاه نو داده جهان را جاه نو

    چون حصن دین را شاه نو بنیان نو پرداخته

     

    هان النثار ای قوم هان جان مژده خواهید از مهان

    کاینک سر شروان‌شهان ایوان نو پرداخته

     

    بنموده اخترتان هنر، بخشیده افسرتان ظفر

    اقبال خسروتان ز فر، کیهان نو پرداخته

     

    خسرو جلال الدین سزد دارای شروان این سزد

    بزمش سپهر آئین سزد دوران نو پرداخته

     

    قصرش گلستان ارم، صدرش دبستان کرم

    در هر شبستان از نعم بستان نو پرداخته

     

    ایوانش را کز کعبه بیش، احسانش زمزم رانده پیش

    از بوقبیس حلم خویش ارکان نو پرداخته

     

    محراب خضر ایوان او، به ز آب حیوان خان او

    در هر شکارستان او، حیوان نو پرداخته

     

    فراش صدرش هر شهی، بهر چنین میدان‌گهی

    چرخ از مه نو هر مهی چوگان نو پرداخته

     

    گردون چو طاقی از برش، بسته نطاقی بر درش

    در هر رواقی از زرش، برهان نو پرداخته

     

    هر خاک پایش قبله‌ای، هر آب‌دستش دجله‌ای

    هر بذل او در بذله‌ای، صد کان نو پرداخته

     

    اشکال دولت کرده حل، بر تیرش از روی محل

    این سبز پنگان از زحل، پیکان نو پرداخته

     

    کلکش ابد را قهرمان بهر دواتش هر زمان

    هست از فم الحوت آسمان دندان نو پرداخته

     

    چون از لعاب شیر نر، دندان گاو است آب‌خور

    تیغش بر اعدا از سقر، زندان نو پرداخته

     

    باد از بقا حصن تنش، وز گرز البرز افکنش

    بر حصن جان دشمنش، غضبان نو پرداخته

     

    حکمش ولیعهد قدر، پیکانش سلطان ظفر

    تیرش ز طغرای هنر فرمان نو پرداخته

     

    تریاق عدلش هر دمی اکسیر جان عالمی

    خاقانی از مدحش همی دیوان نو پرداخته

     

     

     

    شعر در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان بن منوچهر خاقانی

    البته نام اصلی این شعر «در مدح جلال الدین شروان شاه اخستان بن منوچهر» است که توسط خاقانی، شاعر و قصیده‌سرای بزرگ ما، نوشته شده. این شعر این گونه آغاز می‌شود: «خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته».

     

    از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

    خاقانی قالب: قصیده وزن شعر: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان نا آشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


     

     

    شعر خورشید کسری تاج بین ایوان نو پرداخته اثر کیست؟

    این شعر اثر خاقانی است.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    تینا

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *