خواب و خیالی پوچ و خالی ، این زندگانی بود و بگذشت – شعر لعنت سیمین بهبهانی
خواب و خیالی پوچ و خالی ، این زندگانی بود و بگذشت
دوران به ترتیب و توالی، سالی به سال افزود و بگذشت
هر اتفاقی چشمه یی بود ، از هر کناری چشم بگشود
راهی شد و صد جوی و جر شد ، صد جوی و جر ، شد رود و بگذشت
در انتظار عشق بودم ، اوهام رنگینم شتابان
گردونه شد بر گل گذر کرد، دامان من آلود و بگذشت
عمری سرودم یا نوشتم ، این ظلم و این ظلمت نفرسود
بر هر ورق راندم قلم را ، گامی عبث فرسود و بگذشت
اندیشه ام افروخت شمعی، در معبر بادی غضبناک
وان شعلهٔ رقصان چالاک، زد حلقه یی در دود و بگذشت
کردم به راهش گلفشانی، وان شهسوار آرمانی
چین بر جبین ، خشمی ، عتابی ، بر بندگان فرمود و بگذشت
با عمر خود گفتم که دیری ، جان کنده ای ، کنون چه داری
پیش نگاهم مشت خالی ، چون لعنتی بگشود و بگذشت
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو
خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250
تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
مطالب بیشتر در:
بیوگرافی سیمین بهبهانیتلگرام سیمین بهبهانی
اینستاگرام سیمین بهبهانی
خواب و خیالی پوچ و خالی ، این زندگانی بود و بگذشت
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خواب و خیالی پوچ و خالی ، این زندگانی بود و بگذشت دوران به ترتیب و توالی، سالی به سال افزود و بگذشت هر اتفاقی چشمه یی بود ، از هر کناری چشم بگشود راهی شد و صد جوی و جر شد ، صد جوی و جر ، شد رود و بگذشت» آیا با این بیت ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین سیمین بهبهانی که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این بیت ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای سیمین بهبهانی بودید، این شعرر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای بیت های پایانی یعنی : «کردم به راهش گلفشانی، وان شهسوار آرمانی چین بر جبین ، خشمی ، عتابی ، بر بندگان فرمود و بگذشت با عمر خود گفتم که دیری ، جان کنده ای ، کنون چه داری پیش نگاهم مشت خالی ، چون لعنتی بگشود و بگذشت» از چه بیت هایی استفاده میکردید؟
دیدگاه شما برای شعر لعنت سیمین بهبهانی
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر لعنت سیمین بهبهانی بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
- ناخن کبود برق – سیب ها و قلب ها - اکتبر 11, 2023
- برف آمد و بزم روز را آراست – منظره - اکتبر 11, 2023
- شب با درخت ها سخن از آفتاب رفت – دولت بیدار - اکتبر 11, 2023