خلق گویندم با بار گنه بر در میر

خلق گویندم با بار گنه بر در میر

  • شعر خلق گویندم با بار گنه بر در میر _ ادیب الممالک 

     

    خلق گویندم با بار گنه بر در میر

    چون دوی هست برون از در دوراندیشی

     

    گفتم ارمیر به جان من مسکین تازد

    گر دریغ آرم از او، هست ز نادرویشی

     

    ریگ صحرا را بر جرم من افزونی نیست

    لیک بخشایش او راست به جرمم بیشی

     

    عفو او برق و گناه من شرمنده چو ابر

    برق از ابر پدید است که گیرد پیشی

     

    میر خصم است به بدخواه شهنشاه و مراست

    با عدوی شه نه دوستی و نه خویشی

     

    شه پرست است دل وی نه خود و خویش پرست

    گرچه باشد بری از بی خودی و بی خویشی

     

    به خدا سوگند ای میر که از خجلت تو

    رگ و پی بر تن ماری کندم مونیشی

     

    ایزدت دست قوی داد و دل روشن پاک

    که بدان نیکوئی آری و نکو اندیشی

     

    زین دل و دست محال است بدی زاید و شر

    نرود کعبه پرست از پی آذر کیشی

     

    میش در جامه گرگان نشود هرگز لیک

    بارها دیده ام از گرگ بیابان میشی

     

    فطرت و کیش تو بخشایش و فضل و هنر است

    توئی آنکس که نکو فطرت و نیکو کیشی

     

    به دل و پنجه و نیرو نه ز کبر و جبروت

    به دلیران همه غالب ز امیران پیشی

     

    دل تو منبع لطف و دل ما مخزن غم

    ز تو دلجوئی شایان و ز ما دلریشی

     

    آمدم سوی تو میرا که به پاداش گنه

    کشیم ور نکشی، می بکشد درویشی

     

    ای سپهسالار اینک سپه موت و حیات

    تابع تو است که چون گوئی و چون اندیشی

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    خلق گویندم با بار گنه بر در میر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خلق گویندم با بار گنه بر در میر چون دوی هست برون از در دوراندیشی گفتم ارمیر به جان من مسکین تازد گر دریغ آرم از او، هست ز نادرویشی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «آمدم سوی تو میرا که به پاداش گنه کشیم ور نکشی، می بکشد درویشی ای سپهسالار اینک سپه موت و حیات تابع تو است که چون گوئی و چون اندیشی» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر خلق گویندم با بار گنه بر در میر ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خلق گویندم با بار گنه بر در میر ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *