خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

  • خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

     

    خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

    فراز مسند عزت همی کرسی نشین آمد

     

    بسالی کز درون خلق دود اندر هوا می شد

    ز کنعان نامه یعقوب بر یوسف چنین آمد

     

    که ما را در پی روزی بدست تو است چشم اینک

    اگرچه رازق کل فضل خیرالرازقین آمد

     

    فقیران را بده از خرمن خود خوشه زیرا

    که اندر خرمن جود تو پروین خوشه چین آمد

     

    سپرد این نامه را یعقوب اندر دست فرزندی

    که اندر جمع فرزندانش سالاری امین آمد

     

    چو در مصر آمدند اخوان شدند اندر بر یوسف

    وز ایشان بر رخ خوبش هزار از آفرین آمد

     

    ولی نشناختند آن شاه یکتا را ز کژبینی

    خلاف شه که از یزدانش چشمی راست بین آمد

     

    بر ایشان مهربانی کرد و رحم آورد و بخشایش

    که قلبش با کرم همراه و با رأفت قرین آمد

     

    جواب نامه یعقوب را بنوشت بس شایان

    که جاری از بیانش چشمه ماء معین آمد

     

    سپس با هر یک از اخوان خوان از در رحمت

    عنایتهای گوناگون از آن شاه مبین آمد

     

    بجای آن همه خواری که بر وی آمد از آنان

    کرامت کرد و تعلیمش ز رب العالمین آمد

     

    من از تاریخ و تفسیر و حدیث این داستان خوانم

    که نقل راستان اندر کتاب راستین آمد

     

    ندیدم کس که همچون یوسف صدیق با اخوان

    کند نیکی بدستوری کش از روح الامین آمد

     

    بجز شخص همایون تو کت دستور جاویدان

    زفضل و دانش و تقوی و عقل و داد و دین آمد

     

    بزیر سایه ات هر یک از اخوان شاد چون مؤمن

    بزیر سایه طوبی بفردوس برین آمد

     

    ولی در جمع اخوانت امیرالملک پنداری

    درون گله همچون آن بز لنگ پسین آمد

     

    همانند قریش از رحله صیف و شتا دیری

    دوان در دشت و کوه از دور ایام و سنین آمد

     

    گهی با ترکمانان گاه با ترکان در آلاچق

    گهی در خیمه با کرد و لر صحرانشین آمد

     

    بجای آنکه مرسومش ز سیمین بیشتر باشد

    چرا ایدون کم از ستین و بیش از اربعین آمد

     

    بجای آنکه دامانش شود زین آستان پرزر

    حقوقش کاسته دستش تهی در آستین آمد

     

    امید ارتقا می داشت ناگه در تنزل شد

    هوای آسمانش بود ناگه بر زمین آمد

     

    نگویم جور کردی یا ستم کردی معاذالله

    که نیشت نوش و قهرت مهر و زهرت انگبین آمد

     

    ولی بشنو حدیث مصطفی را زآنکه فرماید

    که قطع رزق همچون قطع حلقوم و وتین آمد

     

    خداوندی کن ای مولا بر آن بیچاره مسکینی

    که فضلت شد کفیل رزق و احسانت ضمین آمد

     

    بطفلی رحمت آور کو طفیل آمد بدرگاهت

    یسارش ده که در طاعت ترا طوع یمین آمد

     

     

    مطالب بیشتر در:

    وزن شعر: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر فراز مسند عزت همی کرسی نشین آمد بسالی کز درون خلق دود اندر هوا می شد ز کنعان نامه یعقوب بر یوسف چنین آمد» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خداوندی کن ای مولا بر آن بیچاره مسکینی که فضلت شد کفیل رزق و احسانت ضمین آمد بطفلی رحمت آور کو طفیل آمد بدرگاهت یسارش ده که در طاعت ترا طوع یمین آمد» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر خداوندا شنیدستم که چون یوسف به مصر اندر ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»