حکم اعدام دادن، به مامان چیزی نگو

حکم اعدام دادن، به مامان چیزی نگو

  • حکم اعدام دادن، به مامان چیزی نگو

     

    فصلِ سردِ تاریخ است

    غبار یأس می‌بارد

    از بلندایِ بامِ خانه‌ی ما

    صدای شیوَنی،

    از مُرغکی بد نام می‌آید

    مادر، آگهی قتل مهدی را

    با صوت می‌خواند:

    « روح او رسید به آزادی »

    اما می‌شنوم کسی،

    کسی در انتهای کوچه‌ی ما

    با گلوی جریده از فریاد ها

    فریاد می‌زند:

    مرثیه نمی‌خوانم!

    فریاد می‌زنم،

    که نام او ثبت است، در جریده‌ی فریاد ها

    فریاد می‌زنم،

    بشارت بهار دارم

    نترسید، نترسید

    ما همه با هم هستیم

     

     

     

     

     

     

     

     

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»

    دانلود اپلیکیشن «شعر و مهر»