تابستان آغوشت

تابستان آغوشت

  • تابستان آغوشت

     

    بسمه اللطیف

    تابستان آغوشت

     

    رسیدم از ره اکنون تا شوم مهمان آغوشت

    مرا سرشار گرما کن به تابستان آغوشت

     

    مرا در بر بگیر و با شمیم خویش مستم کن

    که جانم پر بگیرد در دل بستان آغوشت

     

    ز داغ بوسه ها شد بیشتر عمق نفسهایت

    خدایا غرق خواهم گشت در طوفان آغوشت

     

    شفای حال بیماران به سینه داری و دل را

    مداوا می کنی در یک دم از درمان آغوشت

     

    سرافکنده به زیر و مست طعم بوسه ها ماندم

    سرم گوی ارادت گشته در میدان آغوشت

     

    ز فکر دوری از آغوش تو صد بار می میرم

    که من معذورم از دوری ز جانفشان آغوشت

     

    بخوان مهدی تو حمدی و چو می بوسی لبانش را

    بگیرش تنگ تر در بر به کارستان آغوشت

     

    مهدی رستگاری

    دوازدهم تیرماه سال یکهزار و چهارصد خورشیدی

    سوم ژوئیه سال 2021 میلادی

     

    دفتر شعر روزگاران

    ۰۸۱

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    مهدی رستگاری
    Latest posts by مهدی رستگاری (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *