به و لله و به با لله و به تا لله

به و لله و به با لله و به تا لله

  • شعر به و لله و به با لله و به تا لله _ ادیب الممالک

    فکاهی

     

    به و لله و به با لله و به تا لله

    بسی جز کلام الله پر نور

     

    به الیاس و به خضر و دشت کنعان

    به موسی و شب تار و که طور

     

    به تخت کیقباد و تاج جمشید

    به نور بامداد و شام دیجور

     

    به صلصائیل و میکائیل و جبریل

    به عزرائیل و اسرافیل و ناقور

     

    به خوف زندگان ازحمله مرگ

    به هول مردگان از نفخه صور

     

    به حق آن سر نمروک حیدر

    به روح والد مرحوم مبرور

     

    به آن شاه چراغ و سوی سلمان

    به آن موم سفید و شمع کافور

     

    به یال ذو الجناح و گوش غضبان

    به تنگ دلدل و قشون یعفور

     

    به اندرزی که در دشت فلسطین

    ز خر بگرفت بلعم پور با عور

     

    که گر مدیون این وجهم خداوند

    کند با بت مرا در حشر محشور

     

    ازین گفتار قاضی خشمگین شد

    به صد تلخی برآورد از جهان شور

     

    به فریاد بلند سهمگین گفت

    که این انکار هست از عاقلان دور

     

    پس از اقرار انکار تو بیجاست

    میفکن عامدا خود را بمحظور

     

    بده یا رد دعوی کن به برهان

    که غیر از این دو شرعا نیست دستور

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

     

    قالب شعر: قطعه

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    حال دلم طوفانیست

    در آینه پاییدنت را دوست می‌دارم

    آن شنیدم خیمه ای از شاه روس

    مردم ایران دو فرقه اند که هر یک

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    به و لله و به با لله و به تا لله

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «به و لله و به با لله و به تا لله بسی جز کلام الله پر نور به الیاس و به خضر و دشت کنعان به موسی و شب تار و که طور» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «پس از اقرار انکار تو بیجاست میفکن عامدا خود را بمحظور بده یا رد دعوی کن به برهان که غیر از این دو شرعا نیست دستور» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر فکاهی ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر فکاهی ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *