پیشنهاد ویژه برای مطالعه:

خورشید را می دزدم

دیگر تحمل دوری از تو را ندارم

هفته‌ای می‌رود از عمر و به ده روز کشید – 273

در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:

به من از آن بگو که توان گفتنش به دیگری را نداری

شعری که خواندیم اثر «سوزان پولیس شوتز» بود، پولیس شوتز از «شاعران آمریکا» است. شعر بالا با سطر «به من از آن بگو که توان گفتنش به دیگری را نداری » شروع می شود. کدام سطرِ شعر برای شما جذابیتِ بیشتری ایجاد می کند؟

دیدگاه شما درباره شعر به من از آن بگو که توان گفتنش به دیگری را نداری 

دیدگاهتان را درباره ی شعر به من از آن بگو که توان گفتنش به دیگری را نداری  سوزان پولیس شوتز، این شاعر خوبِ آمریکا بنویسید. اگر ترجمه ی دیگری از این شعر سراغ دارید، آن را در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا روی صفحه کار شود. و اگر تمایل دارید می توانید این شعر را با صدای خودتان بخوانید یا ویدیویی از آن درست کنید و در بخش دیدگاه‌ها به اشتراک بگذارید.