دکلمه صوتی بر پشت من از زمانه تو میآید – رباعی 67از خیام + معنی، تحلیل و تفسیر فلسفی از وز من همه کار نانکو میآید جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو.
بر پشت من از زمانه تو میآید
وز من همه کار نانکو میآید
جان عزم رحیل کرد و گفتم بمرو
گفتا چه کنم خانه فرومیآید
گفتا چه کنم خانه فرومیآید
در قالب رباعی ضربهی اصلی شعر در مصرع آخر اتفاق میافتد. از ابتدا انگار به گونهای شاعر میخواسته ما را آماده کند تا برسد به مصرع آخر، به همین دلیل همیشه سطر آخر رباعی در ذهن مخاطب خوب به یاد میماند، و این شعر حکیم عمر خیام را نیز بسیاری از مردم با نام «گفتا چه کنم خانه فرومیآید» میشناسند.
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
حکیم عمر خیام قالب: رباعی وزن شعر: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
دکلمه بر پشت من از زمانه تو میآید صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر «بر پشت من از زمانه تو میآید» از خیام است. این قطعه ها توسط داوود ملک زاده و زهرا بهمنی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
[ په. ] (اِ.) مایعی است شفاف، بی طعم و بی بو، مرکب از دو عنصر اکسیژن و ئیدروژن ؛ o 2 H، در باور قدما یکی از چهار عنصر «آب، آتش، باد، خاک» محسوب میشده. معانی کنایی آب:
۱- آبرو.
۲- ...
معنی و تفسیر بر پشت من از زمانه تو میآید
ترکیب تا و واو را هم می توان به ضمه خواند و هم به اشباع و هم به فتح تا و معانی آن فرق می کند. “تو” به ضمه تا به معنای شما است. به فتحه اگر خوانده شود و سکون واو از تابیدن و تاب برداشتن است. دوچرخه تو برداشته؛ یعنی تاب برداشته است . اما تُو به اشباع اگر خوانده شود به معنا درون است به داخل. برو تو یعنی برو داخل. بفرمایید تو یعنی بفرمایید داخل. تو رفتگی یعنی چیزی که خم برداشته است. در زبان نیشابور و اطراف به معنای خم شدن است. قامت الف به دال بدل شده است. زمانه از بس روی پشت من فشار آورده که پشت من به داخل خم شده است.
نا نِکو به معنای نا نیکو است. غیر پسند. نه خوب. نه زیبا. کارهایی که شاید قباحت آنها زیاد نباشد ولی کار خوبی هم نیست. مثلا حضرت آقا ساندویج به دستشان بگیرند و در خیابان آن را گاز بزنند. کارخوبی نیست. یا حضرت آیت الله و حاج خانم برای قدم زدن به مثلا شانزالیزه برود. کار خوبی نیست. خیام می گوید پشت من از بار زمانه تاب برداشت و خمید. من هم که فرد خیلی علیه السلامی نیستم. هر کاری از من بر می آید. جان من به کمال خودش رسیده و در حال خواندن غزل خدا حافظی است. قصد رفتن کرده است. به آن گفتم ده نرو. وایستا. ای اجل مهلت بده. جان در پاسخ به من گفت: خواسته شما متین ولی چه کنم که سقف فرود آید و خانه بریزد. تن که مرکب جان است رمق خودش را از دست داده است. دیگر باید جان را وابگذارد.
حسن جمشیدی
دیدگاه کاربران دربارهی بر پشت من از زمانه تو میآید
ایمان می گوید:
بر پشت من از زمانه، تو می آید، (پشتم از سختی روزگار خم شده)
وز من همه کار، نانکو می آید، (در انجام کارها ناتوان شدم)
جان عزم رحیل کرد و گفتم: “بمرو”؛ (مرگم فرارسیده ولی می خواهم بمانم)
گفتا: “چکنم خانه فرو می آید!”. (شوربختانه نمی توانم، بدنم از هم فروپاشیده)
خیام
خیلی از ما ها از مرگ نمی ترسیم ولی دوران پیری واقعا دوران تاریکی است…
امین کیخا می گوید:
از خان و خانه واژه شبخان را داریم که ان خانه شاه برای یک شب بوده است در مسیر حرکت شاهان.
شعر بر پشت من از زمانه تو میآید اثر کیست؟
این شعر اثر خیام است.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024