بررسی شعر کودک در شعر نو

بررسی شعر کودک در شعر نو

  • بررسی شعر کودک در شعر نو

    خلاصه: بزرگترین تحول در ادبیات معاصر به سردمداری نیمایوشیج با عنوان «شعرنو» ثبت شده است؛ در این ادبیات, انسان ایرانی در محور و مرکز واقعیات قرار گرفت و کیفیت های متغیر طبیعت و سرشت او مطرح شد؛ از مهم ترین تحولات این تغییر, ظهور شعر کودک بود که در ادبیات سنتی مورد توجه نبود و برای اولین بار در شعرنو جلوه کرد. خود نیما اولین کسی بود که در قالب شعرنو برای کودکان شعر سرود؛ بعد از او پیروانش نیز در اشعارشان شعر کودکانه سرودند و کم کم شاعرانی پدید آمدند که تمام تلاش هنری خود را به شعر کودک اختصاص دادند و ادبیات کودکان جایگاه رسمی خود را یافت. در این مقاله با نگاه کلی به «شعر کودک» در ادبیات معاصر, بیان شده است که شعر کودک در شعرنو چه جایگاهی دارد؛ ساختار و مضمون آن چگونه بوده است؛ چه شاعرانی به آن توجه کرده اند و انگیزه و هدف آنها چه بوده است؛ نتایج نشان می دهد با توجه به ساختار باز و شکسته شدن وزن و قافیه در شعر نو, قالب شعرنو قالبی مناسب برای سرودن شعر کودکان است. شاعران برجسته معاصر به شعر کودک توجه کرده اند و در کنار مضامین کودکانه, برخی مضامین سیاسی- اجتماعی, تعلیمی نیز در اشعار کودکانه آورده اند که باعث شده علاوه بر کودک, مخاطب بزرگسال نیز از آنها استفاده کند.

    نویسندگان: بختیاری محمدرضا، برغمان سیامند.

    بررسی شعر کودک در شعر نو

    مقدمه
    در ادبیات گذشته شعر کودک مفهوم امروزی و جایگاه مشخص و تثبیت شده ای نداشت اما از همان آغاز بوده است؛ مخصوصاً توجه به آن در ادبیات عامیانه بسیار است. بهترین اشعار کودکانه که در ذهن ما نهادینه شده است به صورت شفاهی از مادر بزرگها و پدربزرگها نل به نسل نقل شده و به ما رسیده است؛ میتوان گفت اولین خاستگاه ادبیات کودکان ایران را باید در فرهنگ مردم جستجو کرد … در ایران بخش بزرگی از ادبیات شفاهی، ادبیات ویژه کودکان است که در فرهنگ سنتی ما پیشنیهای چند هزار ساله دارد ادبیات شفاهی کودکان، سازگار با درک و فهم کودکان و ذوق و نیازهای آنها به زبانها و گویشهای مردم پدید آمده و کالبدهای
    گوناگون از نثر و نظم تا ترانه و افسانه پیدا کرده است ،محمدی ،قاینی ۱۳۸۰ ج ۱ : ۱۰-۱۱) اما معنا مفهومی که از ادبیات کودک داریم کاملاً امروزی است. در ادبیات مکتوب گذشته، چه منظوم چه منثور، برای کودکان آثاری خلق شده است؛ در اشعار شاعرانی چون نظامی، سعدی، خاقانی، مولانا و… شعر برای کودکان دیده میشود اما بیشترین اهمیت در این اشعار در ارتباط با تعلیم و تربیت کودکان است و هرگز شاعر این اشعار را نمیتوان شاعر کودک نامید و شعر یا نوشته آنان نمی توان شاعر را جزو ادبیات کودکان حساب کرد.

    در دوره معاصر با انقلاب مشروطیت جامعه ایران از هر لحاظ تکان شدیدی خورد و جهان تازه ای با مفاهیم ،آزادی ،ترقی ،فرهنگ تمدن و غیره روبه روی ادبیات گشوده شد، با این تحولات، ادبیات کودکان رشد کرد مخصوصاً ارتباط و آشنایی ایرانیان با ادبیات اروپاییان و ترجمه آثار آنها این زمینه را فراهم کرد. در بیشتر کتابهای درسی دوره مشروطه برای آموزش کودکان شعرهایی گنجانده شد این شعرها گاهی از شاعران شناخته شده همچون سعدی و عطار است و گاهی نیز نویسندگان کتابهای درسی خود به سرودن شعر پرداخته اند یا از شاعران هم دوره مثل ؛ ایرج میرزا سود برده اند (همان، ۱۳۸۳ج (۴ : ۵۵۸ اما پیش از مشروطیت کمتر شعر برای کودکان سروده اند؛ زیرا در اندیشه فرهیختگان آن روزگار کودکان چندان ارزش نداشته اند. (همان :۵۳۳) بعد از مشروطه زمانی که نیما یوشیج نظریه خود را مبنی بر تغییر شعر ارائه داد و توانست این تحول را به نام خود ثبت کند شعر کودک و به تبع ادبیات کودک نیز وارد مرحله تحول اساسی شد و جایگاه امروزی اش را یافت نیما در نظریه اش بیان داشت که «ادبیات ما باید از هر حيث عوض شود. نه اینکه موضوع کافی نیست و نه اینکه مضمونی را بسط داده به طـرز تـازه بیان کنیم نه این کافی است که با پس و پیش آوردن قافیه و افزایش و کاهش مصراع یا وسائل دیگر، دست به فرم تازه زده باشیم. عمده این است که طرز کار عوض شود و آن مدل وصفی و روایی را که دنیای با شعور آدمهاست به شعر بدهیم نکته ای که هنوز هیچ کس به آن پی نبرده است و شاید فرنگیهایی هم که نمونه تازه از اشعار ما میبرند به زودی اینها را در نیابند تا این کار نشود هیچ اصلاحی صورت نمیگیرد هیچ میدان وسیعی در پیش رو نیست». (یوشیج، ۱۳۸۵ (۱۵۱) در این میدان وسیع ادبیات معاصر کودکان نیز ارزش و جایگاه واقعی خود را یافتند، بـه گونه ای که از نظر تاریخی بدون تردید میتوان گفت فقط در دورۀ معاصر است که به طور جدی مباحثی به نام ادبیات کودک مطرح شده و به تبع آن شعر کودک نیز محلی از اعراب
    یافته است.» (سلاجقه، ۱۳۸۵: ۲۹)

    اولین توجه به شعر کودک هم در شعر نیما دیده میشود که هم در قالب شعرنو هم در قالب شعر سنتی برای کودکان شعر سرود؛ بعد از او شعر کودک در مسیر خود ادامه یافت و پیروان نیما بدان توجه کردند در ابتدا شعر کودک دستاویزی شد تا شاعران مضامین سیاسی، اجتماعی و تعلیمی را در پشت الفاظ کودکانه بیان کنند، اما بعدها با پدیدآمدن شاعرانی که صرفاً به شعر کودک پرداختند مضامین کودکانه پررنگ شد و تا دورۀ ما هم همچنان پرتوان و پرتلاش در راستای آموزش و سرگرمی کودکان ادامه دارد در این مقاله با یک نگاه کلی جایگاه شعر کودک در شعر نو بررسی شده است با توجه به گستردگی شعر ،کودک داده ها و مواد تحقیق از آثار شاعران برجسته نیمایی و شاعران معروف شعر کودک قبل از انقلاب انتخاب شده است. ابتدا مختصری درباره شعر کودک از دوره مشروطه تا شعرنو مطالبی بیان شده و سپس جایگاه
    شعر کودک در سه عنوان ساختار مضمون و مخاطب در شعر نو بررسی شده است. شده است.

    از آرشیو مطالب نیز دیدن کنید:

    نقد ادبی

    نقد شعر نیما یوشیج

    اشعار نیما یوشیج

    نقد شعر احمد شاملو

    اشعار احمد شاملو

    نقد شعر فروغ فرخزاد

    اشعار فروغ فرخزاد

    ادبیات کودک

    شعر کودک

    بیان مسأله

    در دوره مشروطه همپای تحولات اجتماعی که بر ادبیات نیز تأثیر گذاشت، ادبیات عامیانه رشد کرد که گامی در جهت حرکت به سوی شعر کودک بود چون عناصر اصلی شعر کودک را داشت (کیانوش ۱۳۵۵ (۲۵ قبل از آن شعر کودک به طور شفاهی در ادبیات سنتی در میان عامه مردم رایج بود و اساس شعر عامیانه را تشکیل میداد شعر عامیانه بی گمان زیر تأثیر ترانه های عامیانه است که از سالها پیش در اذهان مادربزرگان و پدر بزرگان جاری بوده و برای کودکان خود و نوه های خود با آواز میخواندند». (علی پور، ۱۳۷۹: ۱۶۱)
    يحيى
    با رشد ادبیات عامه شعر کودک هم مطرح شد؛ شاعرانی چون ایرج میرزا (۱۲۹۱- ۱۳۴۲ه.ق)، دولت آبادی (۱۲۷۹ – ۱۳۱۸ هـ.ق) محمدتقی بهار (۱۲۶۶-۱۳۳۰ هـ.ق) و دیگران اشعاری برای کودکان سرودند؛ میتوان ایرج میرزا را به عنوان اولین شاعری که برای کودکان شعر سرود، نام برد غفاری، ۱۳۷۹ (۹) اما در این دوره هنوز گسستگی کامل از شعر سنتی ایجاد نشده بود، هم از نظر قالب هم محتوی شعر کودک چون شعر سنتی بود؛ گرچه شعرای این دوره به فراست دریافته بودند که در شعر ویژه کودک باید تا حد امکان از به کار بردن کلمات مهجور و ثقیل و دور از فهم کودکان خودداری کرد اما همچنان غالب شعرهایشان روح اندرزگویی غلبه داشت و هنوز این باور که رمز تأثیر شگرف یک اثر ادبی در کودک غیر مستقیم بودن آن است ایجاد نشده
    بوده است لذا آنان بیشتر ناصحی ادیب بودند تا شاعر کودک. (حجازی، ۱۳۸۵: ۳۶)

    اما با توجه این شاعران به کودک ادبیات کودک کم کم مورد توجه قرار گرفت، قبل از اینکه نيما نظرية شعر نو را بیان کند مهمترین حرکت جدی در ظهور ادبیات کودک در حدود سالهای
    ۱۳۰۰
    1
    رخ داد؛ در این سال جبار عسگر زاده باغچه بان که نمود یک معلم واقعی بود به خلق خواندنیهای خاص کودکان میپردازد و برای آنها شعر میگوید هاشمی نسب، ۲۲:۱۳۷۱) همپای او افراد بسیاری به خلق آثار برای کودکان دست زدند و ترجمه های بسیاری از ادبیات کودکان جهان به سوی کودکان ایران سرازیر شد. همچنین در این سالها گروهی به انتشار مجله سودمند «سپید فردا» همت گماشتند و ضمن آشنا ساختن معلمان و مربیان با اصول آموزش و پرورش ، مسأله مهم ادبیات کودکان را برای نخستین بار مطرح کردند. (شعاری نژاد، ۱۳۶۴: ۳۸) بعد از آن در محافل و مدارس اهمیت ادبیات کودک بسیار مطرح شد و با تحولی که نیما در شعر به وجود آورد، وارد مسیر تازه ای گشت و از نظر مضمون بیان و زبان و ساختار تغییر کرد؛ هــم اکنون هم به سطح رشد کامل رسیده است و همچون ادبیات بزرگسالان ویژگیهای منحصر بـه فرد خود را دارد. تنها آنچه ادبیات کودکان را از ادبیات بزرگسالان متمایز میکند تفاوتی است که بین نیازها و امکانات کودکان و بزرگسالان وجود دارد ایمن) و دیگران، ۱۳۵۴ (۱) یک تعریف کلی آن چنین است: «ادبیات کودکان به مجموعه آثار و نوشته هایی کتابها و مقالات) گفته می شود که به وسیلۀ نویسندگان متخصص برای مطالعه آزاد کودکان تهیه میشود و در همه آنها
    ذوق و سطح رشد و نضج کودکان مورد توجه است. (شعاری نژاد، ۱۳۶۴: ۲۹)

    پیشنیه تحقیق

    از زمانی که شعر کودک در ادبیات معاصر شناخته شد و نیما و دیگران بدان توجه کردند، پژوهشگرانی نیز از همان زمان به نوشتن مقاله یا کتاب در مورد شعر کودک پرداختند، مثل؛ عباس یمینی شریف که در همان سالها با ترجمه کتب غربی و چاپ مقاله هایی در مجله های آن روز سعی در شناساندن ادبیات کودکان به جامعۀ ادبی ،کرد یا کتاب شعر کودک در ایران» از محمود کیانوش از مهم ترین کتابهایی است که قبل از انقلاب در مورد شعر کودک نوشته شد، بعد از انقلاب نیز کتابها و مقالات زیادی در مورد شعر کودک، ساختار و مفاهیم شعر کودک نوشته شده است کتابهایی چون تاریخ ادبیات کودکان از هادی محمدی، زهره قاینی که نویسندگان تاریخ ادبیات کودکان را از همان آغاز تا دورۀ حاضر در شش جلد چاپ کردند، کتابهایی دیگر مثل از این باغ «شرقی نوشته پروین سلاجقه، کتاب شعر وکودکی» از مصطفی رحماندوست از مهم ترین پژوهشها در مورد ادبیات کودک است که در آنها به شعر کودک در شعر نو پرداخته شده است؛ همچنین مقاله هایی مثل «شب نشینی منظومه های ماندگار در ایـوان خانه ای کوچک از جمال الدین ،اکرمی مقاله درآمدی بر شناخت فضاهای کودکانه در شعر فارسی از شهرام رجب زاده از مقاله هایی هستند که به شعر کودک در شعر نو توجه نموده و اشعار شاعران نیما و پیروان او را بررسی کردند اما باید گفت مطالعه آنها نشان می دهد گفته های آنها به صورت پراکنده و گذرا است ولی در این مقاله با نگاه کلی به جایگاه شعر کودک در شعر نو سعی شده است به طور مرتب و منظم شعر کودک از لحاظ ساختار و مضمون و مخاطب مورد بررسی قرار گیرد.

    شاعران شعر نو کودک

    گفته شد قبل از اینکه نیما نظریه اش را رسمیت ،دهد در دوره مشروطه با تحولات ادبی شعر کودک مورد توجه قرار گرفت که سرچشمه اصلی آن هم ادبیات عامیانه بود، گسترش ادب عامیانه در شعر نو نیز ادامه یافت گرایش به ادبیات عامیانه در شعر نیما نمایان شد، در این گرایش نیما به شعر کودکانه روی آورد و اولین شاعری شد که در قالب شعر نو شعر کودکانه سرود شعرهای او با سود جستن از مشترکات دنیای شعر و کودکان توانسته است در زمره شعرهای مناسب کودکان قرار گیرد» (حجازی، ۱۳۸۵ (۳۶) بعد از نیما شاعرانی پدید آمدند که فقط به شعر کودک و ادبیات کودک روی آورند و برخی از شاعران برجسته نیز در آثارشان تنها چند شعر کودک سرودند. اگر به لحاظ آماری در مورد شاعران کودک سخن بگوییم طبق تحقیقات آماری که بر روی شعر کودک از سال ۱۳۲۹ تا سال ۱۳۷۴ انجام شده است تعداد شاعران به طور کل بعد از نیما تاکنون حدود ۱۷۶ شاعر است که در آثارشان شعر کودک دیده می شود، از آنها بعضی صرفاً شاعر کودک هستند و برخی در آثارشان چند شعر کودک هم وجود دارد؛ از این تعداد ۱۲۲ شاعر مرد و ۳۱ شاعر زن است که نام و عنوان مشخص دارند و ۲۳ شاعر مشخص نیست و فقط اشعاری از آنها وجود دارد. (حداد، ۱۳۷۴ ۷۳) تمامی این شاعران علاوه بر اینکه در قالب های معروف شعر فارسی شعر کودک سروده اند، در قالب شعرنو هم آثاری دارند و در برخی نیز فقط
    با قالب شعر نو، شعر سروده اند.
    در
    ر آغاز شعر نو وقتی نیما در مورد کودکان شعر گفت چند شاعر برجسته معاصر نیز در اشعارشان از نیما پیروی کرده و شعر کودکانه سرودند اشعار نیما در مورد کودکان در قالب سنتی و نو است، اشعاری چون: «آواز قفس»، «بچه ها بهار»، «زنبور عسل» از برجسته ترین اشعار کودکانه اوست؛ علاوه بر این او در بیان مضامین اجتماعی و تعلیمی اشعار تمثیلی بسیاری دارد که ظاهر تمثيلهایش قصه ساده ای است که از زبان حیوانات و عناصر طبیعی بیان می شود که می تواند برای کودکان یک قصه سرگرم کننده باشد و در گروه شعر کودک قرار بگیرد؛ مثل، شعر «خروس و بوقلمون».

    بعد از نیما مهمترین شاعر شعرنو احمد شاملو (۱۳۰۴- ۱۳۷۹) است که اشعار برجسته «بارون»، «پریا» «قصه دخترای ننه دریا»، «قصه مردی که لب نداشت را با ساختار کودکانه سرود. از فروغ فرخزاد (۱۳۱۳ – (۱۳۴۵) هم یک شعر برجسته با عنوان علی کوچیکه با ساختار کودکانه
    به یادگار مانده است؛ همچنین در برخی از اشعارش نیز رنگ و بوی کودکی حسن میشود. بعد از آنها از پیروان ،نیما گلچین گیلانی را میتوان نام برد که شعر زیبای «باران» را سروده است؛ شعر باران موسیقی و وزنی مناسب را به دنیای کودکان آورد. (محمدی، قاینی، ۱۳۸۴ ج ۶ ۷۵۶)؛ این شعر مخصوصاً وقتی وارد کتابهای درسی شد اهمیت بسیاری در شعر کودک
    یافت.
    اما سه شاعر برجسته ادبیات کودک که بعد از شاعران برجسته نیمایی به عنوان مهمترین شاعران شعر کودک قبل از انقلاب مطرح هستند، یکی عباس یمینی شریف (۱۲۹۸- ۱۳۶۸) است که در اشعارش هم در قالب سنتی هم در قالب شعر نو برای کودکان شعر سرود. پروین دولت آبادی (۱۳۰۰ – (۱۳۸۷) هم از شاعران معروف کودک است که در قالبهای مختلف در مورد کودکان شعر گفته است؛ محمود کیانوش (۱۳۱۳) از افراد مهمی است که در ادبیات کودکان بسیار نام آشناست که علاوه بر شعر در حوزۀ نقد و بررسی شعر کودک محققی برجسته است. اشعار این شاعران در شعر نو کودک جایگاه مهمی دارد؛ در اشعارشان هم در قالب شعر نو و هم در قالب شعر سنتی برای کودکان شعر سروده.اند در این مقاله اشعار نو آنها در کنار اشعار نیما و شاملو فروغ و گلچین گیلانی از سه منظر مهم شعر: ساختار، مضمون و مخاطب بررسی می شود.

    ۱- ساختار

    شعر کودک هم ساخته بزرگسالان است؛ بنیادی ترین واقعیت که می تواند مبنای هــر نظریه پردازی در حیطه ادبیات کودک باشد این است که ادبیات کودک را کودک نمی آفریند.» خسرونژاد، ۱۳۸۹ (۳۰) اما شعری که برای کودکان سروده میشود مسلماً باید تفاوتهایی با شعر بزرگسالان داشته باشد؛ در تعریف شعر کودک سادگی ،زبان صمیمی بودن بیان و موسیقی بسیار تأکید شده است البته شعر کودک باید تمام ویژگیهای شعری را در خود داشته باشد اما همه آنها باید ساده و صمیمی بیان شود شعر کودک باید از تمام ویژگیهای شعری برخوردار باشد و به زبانی دیگر می توان گفت: زمانی شعری را شعر کودک می توان نامیـد کـه روان، ساده، صمیمی پر محتوا نغز و ناب باشد علی پور (۱۳۷۹ (۴۱ به طور خلاصه ساختار شعر کودک که در کتابهای کودک بیان شده است، چنین است
    ۱- موضوع آن مربوط به کودک و قابل درک و مورد علاقه کودکان باشد.
    ۲- عباراتش روان و عاری از استعاره و کنایه ها باشد.
    دارای وزن و قافیه و آهنگ باشد.
    ۴ به آموزش مستقیم نپردازد که معمولاً مورد علاقه کودکان نیست.
    ه کنجکاوی و تفکر کودکان را برانگیزد و به گسترش و تکامل فکری ایشان کمک کند.
    شعاری نژاد، ۱۳۶۴ (۱۱۶)

    توجه به موارد گفته شده از همان ابتدا در شعر نیما به کار گرفته شد؛ وزن، زبان، لحن
    صور خیال اشعار کودکانه او کاملاً متناسب فهم کودک است. مهمتر این بود که «نیما با نوآوری
    J.J
    در وزن، انعطافی را که وزن شعر فارسی برای شکل گیری شعر کودک بدان نیاز داشت، پدیــد آورد؛ مثلاً میتوان به استفاده از ویژگیهای اوزن شعر عامیانه در شعر رسمی اشاره کرد … نیما با
    و
    درهم شکستن مرز بین کلمات شاعرانه و غیر شاعرانه زمینه های استفاده از کلمات، الفاظ و اصواتی را در شعر فراهم آورد که تا پیش از آن ورود آنها به شعر جدی، ممنوع بود. کلمات، الفاظ و اصواتی که بعدها در کار شاعران کودک به واژه های کلیدی و پرکاربرد بدل شدند از جمله کلماتی که معرف صدای حیوانات و اصوات طبیعت و اشیاست و تا پیش از نیما در زمره کلمات عامیانه و غیر شعری قرار میگرفتند». (رجب زاده، ۱۳۷۴: ۱۲)
    مثلاً در شعر «خروس میخواند چند بار واژۀ «قوقولی قو» را تکرار کرده ام تکرار کرده است
    قوقولی ،قو خروس میخواند از درون نهفت خلوت ده. (یوشیج، ۱۳۷۳: ۴۲۰) این موارد بعد از او مورد تقلید شاعران کودک قرار گرفت؛ مثلاً عباس يميني شريف در شعر «خروس جنگی صوت خروس را آورده است
    منکه به این قشنگیام با پر و بال رنگیم یکه خروس جنگیم قوقولی قو (یمینی شریف، ۱۳۷۳: ۴۵)
    در مورد مرغ هم آورده است:

    قد قد خدا قد قد قدا / ای بچه ها ای بچه ها این تخم را من کرده ام / با آن سفیده زده ام. (همان) شاعران برجسته نیمایی هم در اشعار کودکانه به این امر بسیار دقت کرده اند، قالب و ساختار شعرشان متناسب با فهم و درک کودک و علاقه مندیهای کودک ،است زبان شعرشان ساده، محاوره ای و متناسب با دنیای واژگانی کودکان است بر مبنای این موارد سلاجقه گفته است: شعر معاصر کودک همچنین به زبان محاوره نزدیک است و مایل است غیر رسمی و غیر ساختاری باشد سلاجقه ۱۳۸۷ (۳۱) اغلب اشعار کودکانه با زبان محاوره ای سروده شده است مثل شعر پریا از شاملو: عوضش تو شهر ما … آخ نمی دونین پریا / در برجا وا می شن برده دارا رسوا می شن غلوما آزاد میشن ویرونه ها آباد میشن / هر کی که غصه داره غم شو زمین می ذاره / قالی می شن حصیرا / آزاد می شن اسیرا (شاملو، ۱۳۸۴: ۱۹۸)
    يا شعر فروغ فرخزاد:
    علی کوچیکه سحر شده بود نقره نابش رو میخواس ماهی خوابش را می خواس (فرخزاد، ۱۳۷۶: ۳۹۱) در برخی شعرها مثل «باران گلچین گیلانی که زبان عامیانه و محاوره ای نیست واژه ها و ترکیباتی که شاعر انتخاب کرده ساده و متناسب فهم کودک است؛ مهمتر اینکه موسیقی این اشعار به ذهنیت کودک نزدیک است و کودک بدون درک مفهوم شعر از موسیقی شعر لذت می برد و سرگرم میشود؛ چون شعر کودک بر پایۀ موسیقی اصوات و کلمات بنا شده و ابزاری برای بازی حرکت و آواز کودک است (حجازی (۱۳۸۵ (۱۴۷) گلچین گیلانی با قافیه سازی کودکانه ذهن
    کودک را علاقه مند به خواندن ادامه شعرش کرده است:

    کودکی ده ساله بودم شاد و خرم نرم و نازک چست و چابک از پرنده، از چرنده، از خزنده بود جنگل گرم و زنده . (گلچین گیلانی، ۱۳۸۹: ۲۰۹)
    یا شاملو در شعر «دخترای ننه دریاه در حالی که زبان محاوره ای ،است، با کاربرد کلماتی
    مثل «جم» جمک» و «خیز خیزک» موسیقی را ساخته که شنیدن آن مورد علاقه کودک است: جم جمک برق بلا / طبل آتیش تو هوا / خیز خیزک موج عبوس تا دم عرش خدا (شاملو، ۱۳۸۴: ۴۰۸) موسیقی که از وزن شعر حاصل میشود در ادبیات کودکان بسیار مهم است اما آنگونه که در ادبیات بزرگسالان ،است مهم تلقی نمیشود؛ آنچه مهم است این است که شعر کودک حتماً باید از وزن و قافیه برخوردار باشد اما مهم نیست که از نظر وزن و قافیه تعادل منطقی داشته باشد؛ این مورد در اشعار کودکانه شعر نو دیده میشود بیشتر وزنهایی که استفاده شده در بحرهای رمل، رجز و هزج هستند که اغلب شکسته میشوند و سیر منظم ندارند؛ همانطور که در شعر نیما هم وزن وجود دارد اما چون شعر سنتی شاعر مقید به رعایت دقیق وزن و قافیه نیست در ساختن منظومه ها شاعران گاهی از وزن عروضی استفاده نمیکنند بلکه از وزن هجایی که در ساخت ترانه ها بسیار کاربرد دارد استفاده مینمایند ناظمی، ۱۳۸۵ (۱۷) مثل منظومه پریا که وزن و آهنگ ترانه را دارد (همان) از جهت وزن علاوه بر اینکه در ادبیات کودکان مورد پذیرش قرار گرفته است، در ادبیات بزرگسالان هم به عنوان وزن ترانه قابل قبول است. اشعار دیگر نیــز همین طور هستند؛ در قالب وزن نیمایی سروده شدهاند که مورد قبول است اما اشعار بی وزن هیچگاه مورد توجه کودکان قرار نگرفته است؛ مثلاً اشعار احمدرضا احمدی که شعر منثور برای
    کودکان سرود و مورد توجه کودکان واقع نشد (علی پور، ۱۳۷۹: ۱۴).

    توجه به ساختار تا آنجاست که حتی شاعران در نامگذاری عنوان شعرشان دقت کرده اند که نام شعرشان مورد پسند ذهن کودکان باشد؛ بچه ها بهار نیما علی کوچیکه فروغ، بازباران گلچین، پریا، قصه دخترای ننه دریا شاملو این اشعار با عنوان میگویند جزو شعر کودک هستند، در حالی که وقتی آنها را می خوانیم و تأمل میکنیم مخاطب آنها را علاوه بر کودکان، بزرگسال می بینیم؛ مثلاً وقتى منظومۀ پریای شاملو وارد ادبیات کودکان شد بدون چون و چرا پذیرفته شــد. بـه گونه ای که سرزمین اصلی آن را ادبیات کودکان عنوان کردند اکرمی، ۱۳۸۰: ۵۸). در حالی که خود شاملو به صراحت گفته آن را برای اجتماع سروده است اما عبارات و ترکیبات شعر نیز مناسب فهم کودک انتخاب شده است حتی خود شاملو وقتی شعر را می سرود در گزینش ترکیبها و عبارت ها به سلیقه های کودکان توجه داشته است؛ مثلاً در انتخاب ترکیب «پریــای خط خطی» می گوید: «پسر کوچک من از پریا و به خصوص وزن آن سخت به وجد آمده بود… آدمکهایی با دو سه خط میکشید و معتقد بود پریا هستند، پریایی خط خطی عبارتی بود که او به کار برد و من بسیار پسندیدم و آن را به جای عبارتی که بود برگزیدم» (رحماندوست: ۱۳۸۶ : ۴۱).

    ۲ موضوع و مضمون

    اینکه چه موضوعی در شعر کودکان مورد نظر باشد سخنها بسیار است؛ اساس این ا
    که «موضوع شعر باید مربوط به دنیای کودک و نوجوان باشد؛ مفاهیم شعر را از تار و پود آشنای آنها باید گرفت… برای آنها همه چیز همان است که میبینند و احساس می کنند» (هاشمی نسب: ۱۳۷۱ : ۳۳ و ۳۴).
    محمود کیانوش میگوید مضامین شعر کودک اگر سنجیده انتخاب شود، پرورنده روح اوست گسترندۀ ذهن اوست و نگاهدارنده او در مسیر سلامت که طبیعت او را ارزانی داشته است (کیانوش ۱۳۵۵ ۱۰۳ ۱۰۴).
    در شعرنو، توجه به مضمون شعر در شاعران برجسته و شاعران کودک بسیار مهــم بــوده است؛ شاعران سعی کردهاند مضامینی را انتخاب کنند که ذهن کودکان پذیرای خواندن آنها است، گرچه در پشت مضمون اهداف و اندیشه های اجتماعی خود را آوردند اما مضمون اولیه ای که در شعر این شاعران دیده میشود کاملاً متناسب سن کودکان است. مهمترین مضامینی که در شعر
    نو کودکانه میتوان نام برد عبارتند از:

    الف مضامین کودکانه

    اشعار نیما در شعرهای کودکانه تنها توجهش به حال و هوای کودکان است، از دنیای کودکان سخن میگوید و اشعارش جنبه تفریح و سرگرمی و آموزش ضمنی مسائل کودکانه را دارد؛ نمونه بارز آن شعر «بهار» است؛ در این شعر نیما آمدن بهار را به کودکان اطلاع می دهد و در ضمن آن بیان می کند به طبیعت بروند و آغاز دوباره زندگی را در طبیعت ببیند.
    بچه ها بهار گلها را شدند برفها پا شدند از رو سبزه ها از روی کوهسار / بچه ها، بهار / داره رو درخت میخونه به گوش / پوستین را بکن قبا را بپوش بیدار شو بیدار بچه ها، بهار/ دارند می روند
    دارند می پرند زنبور از لونه بابا از خونه همه پیکار بچه ها بهار (یوشیج، ۱۳۷۳ (۱۵۴) بعد از نیما شاعرانی که صرفاً به شعر کودک پرداختند، در این گروه قرار دارند؛ مثل عباس یمینی شریف، محمود کیانوش مهدی آذریزدی پروین دولت آبادی و دیگران که در ادبیات کودکان مطرح هستند؛ چون هدف آنها توجه به کودک و دنیای کودکانه است و اغلب در این اشعار مشخصه سرگرم کننده و تفریح برای کودک هست؛ مثل توصیف طبیعت، حیوانات، اشیاء، چیزهایی که مورد علاقه کودک است و با زبان شعر بهتر آنها را یاد میگیرد؛ یمینی شریف در شعری سوسک را توصیف کرده است و این موجود را که اغلب مورد تنفر گروه بزرگسال است با صمیمیت کودکانه به زیبایی آن را وصف کرده است:
    سوسکه میگه چیر چیر پاهام کرده گیر گیر … دو شاخکم ظریفه پوست تنم لطیفه پاهای من بلوره
    موهای زیبام بوره راستی که من قشنگم ببین چه شکل و رنگم یمینی شریف: ۱۳۷۳: ۴۴) از مضمونهای کودکانه که همواره در ادبیات ما مطرح بوده و در شعر نو هم آمده،
    لالاییهای کودکانه است؛ مثل لالایی زیبایی که پروین دولت آبادی سروده است:
    لالالا گل مریم لبت خندون دلت بی غم لالالا گلم باشی تو عطر سنبلم باشی/ لالالا بخواب آرام بخواب آرام لالالا بهار من بخواب اینجا کنار من گل خورشید فردایی/ چراغ خانه مایی (دولت آبادی،
    (۲۹۷ :۱۳۷۳

    ب مضامین تعلیمی و آموزشی

    مسألة
    تعلیم و تربیت کودک در ادبیات ایران بسیار جلوه دارد و یکی از مضمونهای اصلی شعر کودک است؛ در ادبیات گذشته مهمترین چیزی که در مورد کودک، کار درست می دانستند این بود که باید طریقه درست زندگی کردن را به کودک بیاموزند؛ در دوره مشروطه هــم اصلی ترین توجه شاعران به کودک به خاطر مسأله تعلیم و تربیت آنان بود؛ در شعرنو هم به این امر بسیار توجه شده است. اگر به اشعار کودکانه دقت شود متوجه خواهیم شد، شاعران آن به دنبال بیان یک نکته اخلاقی اند؛ نمونه بارز آن شعر زیبای باران گلچین گیلانی است؛ شاعر در
    پس
    پایان شعر یک پند برای مخاطبش دارد اینکه زندگی در تمام خوبیها و بدی هایش زیباست گوارا بود باران به چه زیبا بود باران میشنیدم اندرین گوهر فشانی رازهای جاودانی، پندهای آسمانی بشنو از من کودک من پیش چشم مرد فردا زندگانی خواه تیره خواه ر خواه روشن هست زید زیبا هست زیبا هست زیبا گلچین گیلانی ۱۳۸۹ (۲۱۳)
    تعلیم و آموزش کودک در شاعران کودک دورۀ معاصر بسیار دیده می شود و برای آن نمونه های فراوانی میتوان آورد؛ در شعر هر کدام از آنها در کنار تفریح و سرگرمی در ضمن آن شاعر مواردی را آموزش میدهد اما تکیه بر تفریح و سرگرمی است؛ مثلاً محمود کیانوش در شعرهای ۱۲+۱ و «بگو ای دانه «برخیز به آموزش اعداد برای کودکان می پردازد (علی پور، ۱۳۷۹

    ۸۱). يميني شریف حیوانات مختلف را با شعر به کودک معرفی کرده است، دولت آبادی در
    اشعارش مسائلی مثل احترام به پدر و مادر را به کودک یاد داده است.

    ج مضامین سیاسی اجتماعی

    از موضوعاتی که در شعرنو بسیار مطرح است مضامین اجتماعی است که در شعر کودک نیز راه یافته است و در اشعار دو شاعر برجسته نیمایی فروغ و شاملو بیشتر نمود دارد؛ در این مورد مضامین کودکانه و مضامین سیاسی اجتماعی با هم آمیخته شده است، یعنی؛ شاعر از ساختار شعر کودک برای بیان اهداف اجتماعی و سیاسی خود سود جسته است، اگر شـعـر خـود نیما را بررسی کنیم متوجه اشعاری میشویم که ظاهر کودکانه دارند اما نیما از آنان برای بیان مضامین اجتماعی استفاده کرده است مثل شعر «خروس میخواند که از خوش بینانه ترین شعرهای نیماست، شعر با بانگ خروس آغاز میشود که بشارت از فرا رسیدن صبح بهروزی و سعادت برای جامعه است نماد اصلی ،شعر خروس است که تمثیل یک فرد بشارت دهنده است. خروس در سحرگاه از درون خلوت پنهان ده بلند میشود مردم. خفته اند و مانند مردگان اند و
    J
    رگشان خشک شده است؛ خروس میخواند گویی در دل مردگان خون می دواند و بر جدار سرد سحر میتند. پورنامداریان مینویسد: بانگ خروس پدیده ای متضاد با زمینه خواب و سکوت و سکون شب است و حضور آن زمینه سکون و سکوت و تیرگی را در هم میریزد (پورنامداریان، ۱۳۷۷ :۱۵۸). بنابراین خروس تجسم امید نیما و بهبود و تحول اوضاع اجتماعی است؛ در ادامه می بینیم که با نوای خروس و بشارت صبح مرد سواری که میتواند تمثیل از خود نیما یا رهبر آرمانی او باشد، اسبش در سیاهی رمیده بود، عطه صبح را احساس می کند و راه بــر او روشن می شود و اسب میراند این سوار تصویری از خود نیماست که پس از یأس و ناامیدی و کناره گرفتن و از حرکت باز ماندن در پرتو امید شادمانه روی به مبارزه و زندگی می آورد (همان: ۱۰۹)

    اما مضمون اولية أن تعریف از خروسی است که هنگام صبح قوقولی قوقو می کند تا مردم از
    خواب بیدار شوند و این مضمون را کودک در می یابد و با شعر ارتباط برقرار میکند.
    احمد شاملو برجسته ترین شاعر در این زمینه است؛ شاملو با کاربرد گسترده ترانه های کودکانه در برخی از شعرهایش کاری متفاوت از دیگران انجام داد؛ کاری که در تاریخ ادبیات ایران مخاطب دوگانه یافت هم بزرگسالان و هم کودکان و این ارزش کار او را بیشتر می کرد (محمدی ،قاینی ۱۳۸۴ ج ۶ ۷۳۶ منظومۀ پریا نمونه ای از شعر ،اجتماعی سیاسی شاملو است که آن را در سال ۱۳۳۲ بعد از کودتا سرود و در آن اوضاع بد اجتماعی را بیان و جامعه آرمانی خود را ترسیم می کند. شاملو از همان آغاز این منظومه را به دختر بچه ای به نام فاطمه ابطحی و رقص معصومانه اش تقدیم کرد؛ در حقیقت با انتخابی آگاهانه ابتدا شعر را برای کودکان سرود اما در واقع مسائل اجتماعی و سیاسی را در آن بیان کرد؛ خودش دربارۀ اجتماعی بودن این منظومه می گوید: «پریا شعری بود که من مستقیماً به سفارش اجتماع .نوشتم دلیلش هم این بود که جامعه آن را نیاز داشت و من که در متن جامعه بودم این نیاز را درک کردم و بدان پاسخ گفتم و جامعه هم بی درنگ آن را تحویل گرفت و برد، لازمش داشت و من این را با پوست و گوشتم احساس کرده بودم» (حریری، ۱۳۶۵ : ۴۱ )

    بنابراین بستر تاریخی و زمینه اجتماعی آفرینش پریا، بستری سیاسی است اما از نظر
    ریخت شناسی و ساختار شعری مطابق با ادبیات کودکان است منظومه به ظاهر افسانه پریانی را
    A
    تعریف میکند که خوشایند کودکان است اما وقتی تحلیل میشود و نمادهای سیاسی و اجتماعی آن بیان می گردد، باید گفت مضمون اصلی آن اجتماع بعد از کودتای ۲۸ مرداد است. داستان آن
    کو
    جزو افسانههای جادویی است که از ایران باستان سینه به سینه نقل شده و اصالتش را حفظ کرده است؛ همانطور که گفتهاند روایت» افسانه ها و داستانهای اسطوره ها و ایزدان همراه با موسیقی بخشی از آموزش رسمی کودکان در ایران پیش از اسلام است محمدی، قاینی: ۱۳۸۰ ج ۱: ۱۵). با ه شکل گیری ادبیات کودکان کودکان ایرانی قبل از اینکه به صورت مکتوب با این افسانه ها آشنا شوند، به صورت شفاهی یاد گرفته بودند؛ بنابراین منظومه پریا وقتی وارد دنیای کودکان شد به سرعت مورد قبول اندیشه های کودکان قرار گرفت؛ زیرا در کل حضور این منظومه ها، رویدادی عمیق و جدی در حوزۀ فرهنگ ملی و ادبیات کودکان و نوجوانان به شمار میرود و هیچ طیف دیگری به اندازه کودک و نوجوان نمی تواند از نه توی جادوها و افسانه هایش بگذرد و ملودی ها، سردرگمی ها، ابهام ها و بازیهای زبانی اش را دوست بدارد» (اکرمی، ۱۳۸۰: ۵۸).
    داستان آن قصه سه تا پری است که لخت و عور و با چشمی گریان در تنگ غروب زیر گنبد کبود نشسته اند و مثل ابرهای بهار گریه میکنند؛ قهرمان منظومه که راوی شعر نیز میباشد.

    به آنها نزدیک میشود و میبیند که پریان فقط گریه میکنند دلیل گریه آنها را می پرسد اما پریان جواب او را نمیدهند و فقط های های گریه میکنند؛ قهرمان قصه که نمی تواند دلیل گریه آنها را بفهمد و آنها همچنان گریه میکنند آنها را دعوت به شهر خود می کند ـ در اینجا شاملو جامعــة آرمانی خود را که در آن همه چیز آرام است و ظلم و ستم و اسارت و بی عدالتی تمام شده بیان می کند – اما پریان باز به حرفهای قهرمان قصه توجه نمیکنند و چیزی نمی گویند و همچنان گریه می کنند؛ در ادامه قهرمان به یاد قصه های کودکی خود می افتد که آن موقع مادر بزرگ قصه پریان را برای او تعریف میکرد و با خود فکر میکند که این پریان شاید همانها هستند که می خواهند به دنیای قهرمان بیایند و وقتی دیده اند که این دنیا پر از ظلم و ستم است گریه می کنند، قهرمان رو به آنها از واقعیت اجتماعش می گوید که قصه نیست بلکه خار و مار و شغال و گرگ واقعیت اجتماع شاعر است که از زبان قهرمان بیان میشود؛ به پریان گلایه می کند که چرا می خواهند به دنیای او که پر از بدیهاست بیایند پریها همچنان بی اهمیت به قهرمان گریه می ک کنند قهرمان به آنها نزدیک میشود و دست میزند تا آنها را روانه خانه هاشان بکند، آنها که جادو بودند جیغ میزنند و به چیزهای مختلفی تبدیل میشوند اما قهرمان از جادو هراسی ندارد و در برابر آنها مقابله می کند و آنها را از بین میبرد و فریاد شادی سر می دهد و قصه با رسیدن قهرمان به خانه اش تمام میشود:

    مفهومها مسلماً برای بزرگسالان است اما همین که در واقعیت چنین شهری وجود داشته باشد، قابل باور کودک است.
    قصه دخترای ننه دریا» هم چنین ویژگیهایی دارد؛ با زبان کودکانه نوشته شده است اما با گشودن نمادهای شعر، اندیشه اجتماعی شاملو آشکار میشود «تکیه بر اندیشه های اجتماعی و سیاسی و بحرانهای زمانه او دارد و نگرش او نسبت به این اوضاع که در هیأت زبان نسبتاً کودکانه بیان شده است و بیش از همه اضافه کردن نام قصه به عنوان آن قابل تأمل است، گویا در قصد شاعر به اختصاص دادن این منظومه به حوزه کودک و نوجوان نوعی تعمد وجود دارد» سلاجقه ۱۳۸۷ (۴۷۸)

    شعر در ظاهر قصه دخترانی است که اسیر دست ننه دریا هستند و نمی توانند از دریا بیرون بیایند. پسران عمو صحرا برای نجات آنها میروند اما ننه دریا مانع می.شود. در واقع «ننه دریای پیرو لجوج و نابکار دختران زیبایی و حق و عدالت و آزادی را در ته دریا زندانی کرده است و با قهر تمام از رسیدن پسران عمو صحرا، عاشقان حق و حقیقت و زیبایی و آزادی به وصل آنها جلوگیری میکند» (پورنامداریان، ۱۳۷۴ : ۵۶)؛ آغاز شعر هم همانند پریا با یکی بود یکی نبود بیان می شود. شاملو نزد عمو صحرا می رود و سراغ پسرانش را می گیرد، عمو صحرا به او می گوید که پسرانش به لب دریا رفته اند، آنها دل در عشق دختران ته دریا دارند اما نمی توانند به آنها برسند. چشم امید جامعه همه به دخترای ننه دریاست که با جادوی خود ده ویران (نماد اجتماع ویران) را آباد کنند، دختران ننه دریا جادو گرند اما جادوی آنها مفید است. آنها با جادو می تواننـد غــم را نابود کنند میتوانند ده ویران را آباد کنند اما افسوس شاملو و شخصیتهای قصه از این است که دختران در ته دریا اسیرند و پسران برای نجات آنها کاری نمیتوانند بکنند، فقط لب دریا می نشینند و گریه می کنند؛ گریه پسران عمو صحرا باعث خشم ننه دریای بد دل می شود، او جادو می کند تا صدای پسران به ته دریا نمیرسد و بعد ابرهای سیاه را بیدار می کند، ابرها بـرق بـلا میزنند و همه جا از آتیش پر میشود و دختران از ته دریا فریاد میکشند که بلا کار ما نیست بلکه کار ننه دریا است اما پسران جز نعره باد صدای دیگه ای نمیشوند بند آخر شعر نیز با توصيف اوضاع آشفته بلا خیز اجتماع تمام میشود:

    جم چمک برق بلا / طبل آتیش تو هوا / خیز خیزک موج عبوس / تا دم عرش خدا / نه ستاره نه سرود لب دریای حسودی زیر این تاق کبود / جز خدا هیچ چی نبود (شاملو، ۱۳۸۴ : ۴۰۸)
    علاوه بر مضمون سیاسی اجتماعی توجه به مضمون اجتماعی نیز در شعر نو کودک بسیار است، مثلاً در شعر قصه مردی که لب نداشت بر شاد بودن در زندگی تأکید دارد؛ شاملو قصه این شعر را از فرهنگ مردم کوچه و بازار گرفته است اکرمی، ۱۳۸۰: ۵۹)؛ با یک قصه کودکانه میخواهد بگوید که انسان در زندگی اگر دلش شاد باشد میتواند بخندد، شعر حکایت مردی است که میخواهد بخندد اما لب برای خندیدن ندارد؛ او برای پیدا کردن لب به سراغ چاه و بام و باغچه میرود و لب آنها را برای ساعتی از آنها میخواهد ولی هیچ یک از اینها مشکل او را حل نمیکنند هر کدام با بهانه های مختلف از دادن لب خود به حسین قلی ابا می کنند؛ حسین قلی از دست آنها غمگین و ناراحت و گریه کنان می ماند؛ وقتی از آنها ناامید می شود، بــه بــازار می رود و آجیل مشکل گشا می خرد و چند تا سکه با خود برمیدارد؛ بعد از گذر از بیابان به دریا میرسد؛ از دریا نیز لبش را میخواهد اما دریا هم لب خود را به او نمیدهد. حسین قلی دست از پا دارازتر به خانه اش بر میگردد و میبیند که چاه و بام و باغچه در کوچه منتظر او هستند؛ آنها به حسین قلی می گویند که برای خندیدن داشتن لب چندان مهم نیست؛ مهم این است که دلی خالی از غصه و غم داشته باشی تا بتوانی در زندگی شادی را حس کنی
    حسین
    J
    خنده زدن لب نمیخواد دایره و دمبک نمیخواد به دل میخواد که شاد باشه از بند غم آزاد باشه قلی حسین قلی / حسین قلی حسین قلی حسین قلی ( شاملو، ۱۳۸۴: ۱۰۱۶)

    همچنین شعر به علی گفت روزی مادرش فرخزاد قصه پرک کوچکی به نام علی است که خواب یک ماهی را میبیند از خواب بلند میشود اما ماهی را نمی یابد؛ برای یافتن آن می خواهد وارد حوض آب شود؛ اطرافیانش او را از این کار منع . می کنند که آب مثل خواب نیست بلکه خطر غرق شدن و مرگ دارد اما با تمام اینها سرانجام علی با آب یکی میشود و به حوض میافتد و به ماهی میرسد شعر ظاهر کودکانه دارد و سیر روایی آن کودکانه است و برای کودک دنبال کردن قصه علی سرگرم کننده است اما وقتی نمادهای شعر تحلیل ماهی می تواند نمادی برای زندگی باشد که علی آن را در خواب میبیند و در واقعیت به دنبالش می رود و نهایت پیدا می کند؛ خود فروغ دربارۀ این شعر مینویسد: در این شعر علی در میان دو نیرو گیر کرده نیروی زندگی عالی با تمام خوش بختیهای ساده و زیبایش از طرف دیگر نیروی دریا که نماینده یک زندگی بهتر بالاتر و در عین حال سخت است حتی اگر اولین نفس زدنش مرگ باشد اما علی به دریا می.رود». (جلالی، ۲۱۲:۱۳۷۲)

    مخاطب

    تمامی گروه های سنی شعر را دوست دارند؛ چون شعر» یک جریان حیاتی است و با نوع بشر سروکار دارد. هر انسانی یا یک قبیله انسانی از قدیمیترین دوران تا به امروز نیازمند بود که شعر بگوید و یا شعر بشنوده (براهنی، ۱۳۷۱ ۵۸۰)
    آنچه در شعر نو جلب توجه میکند این است که اشعار کودکانه صرفاً به مخاطب کودک اختصاص ندارد؛ مخصوصاً در شعر نو اشعار کودکانه دارای دو مفهوم و دو مخاطب هستند، قالب و ساختار و مضمون اولیه شعرها، کودکانه است؛ اما وقتی تحلیل و واکاوی می شود، تعلق به ادبیات بزرگسالان دارد که گویی شاعر با یک هدف تعیین شده اندیشه شعری اش در قالب
    1
    شعر کودک بیان کرده است، این مسأله در شعر شاملو مطرح است به گونه ای که باید گفت: اشعار کودکانه او از نظر ساختار شعری نیز کودکانه ! نه است؛ او توانسته است به راحتی با مخاطب کودک ارتباط برقرار کند اما هدفش این بوده که با انتخاب شعر کودک از سد سانسور رژیم شاهنشاهی بگذرد و بتواند حرفهایش را با زبان و قصه کودکانه بیان کند اما در پشت ساختار کودکانه، مضمون اصلی شعرش کاملاً مختص ادبیات بزرگسالان است؛ همچنان که در مورد شعر پریا گفته اند: «ساختار ظاهری و لفظی شعری به نظر کودکانه بیاید ولی چون از آن پس تفکر و دید بزرگسالانه خود را به رخ خواننده می کشد شعر از صمیمیت کودکانه دور می شود»

    رحماندوست: ۱۳۸۶ (۴۲)؛ قصه ظاهری آن با دنیای کودکانه سازگار است، کودکان بدون چون و چرا قصه های افسانه ای و اسطوره ای را میپذیرند؛ زیرا در ادبیات شفاهی ایرانیان توجه به افسانه و اسطوره بسیار بوده است و سینه به سینه نقل شده است و کودک قصه پریها را قبل از اینکه در کتاب بخواند از خانواده شنیده است. از این جهت پریا مختص ادبیات کودکان است اما نام «پریا» در اندیشه شاملو نماد منفی دارد؛ پری نماد انسانهای ناامیدی است که از حادثه ۲۸ مرداد به شدت مأیوس شده اند، مردم ظاهر آنها را مثل پری میبینند اما در واقع آنها با جادو خود را به شکل پری در آورده اند و گویا با گریه خود میخواهند قهرمان امیدوار را نیز مأیوس کنند اما در آخر توسط قهرمان فراری میشوند؛ این مضمون اجتماعی و سیاسی بودن شعر را می رساند که در ارتباط با مخاطب بزرگسال است؛ زیرا در ادبیات کودکان پریان همواره موجود دوست داشتنی
    بودند و چهره منفی نداشتند ولی در شعر شاملو چهرۀ مثبت و دوست داشتنی ندارند.

    طبق باور ایرانی پریان همواره مورد پرستش بودند سرکاراتی دربارۀ اهمیت پری و پرستش
    و ستایش او در دوران باستان در ایران مینویسد: «پری» در آغاز تجستم ایزدینه یکی از جنبه ها و خویشکارهای مام – ایزد بزرگ بوده است که ستایش و آیین او در روزگار باستان از کناره های مدیترانه گرفته تا بین النهرین و دره سند در میان مردمان آریایی و سامی و انیرانی گسترده بود و تحت نام های گوناگون پرستش میشد. زن ایزد بزرگ در اصل دارای سرشت یگانه و
    شخصیت یکپارچه بوده است و در نقش مینوی خود بازتاب و تجسمی از حیات و زندگی زن زمینی به شمار می آمده است. بعدها در طول تاریخ، تجزیه و پاشیدگی شخصیت واحد الهـه مـادر شروع میشود و به صورت الهههای متعدد و پریان بیشمار پرستیده میشود» (سرکاراتی، ۱۳۷۸: ۲۴). در شعر شاملو پری هیچ کدام از این تعاریف گفته شده را ندارد شکست خورده و مأیوس و گریان است که قهرمان را یاری نمیکند پیش رویشان شهر غلامای اسیر است و پشت سر آنها سرد و سیاه است؛ به یاری قهرمان قصه نیامده اند بلکه فقط با دیدن ناامیدیها گریه می کنند حتی توصیف جامعه آرمانی قهرمان قصه نمیتواند آنها را آرام کند؛ نهایتاً بـه دســت قهرمان فرار می کنند. مخاطب بزرگسال این مسائل را می فهمد و مخاطب کودک با قصه پری سرگرم می شود،
    این مورد در شعر «بارون» و قصۀ دخترای ننه دریاه هم مطرح است.

    اشعار دیگر شاعران معاصر هم مخاطب بزرگسال با مخاطب کودک همسو است؛ مثل شعر «باران گلچین گیلانی که ظاهراً توصیف دوران کودکی شاعر است؛ شاعر دوران کودکی خود را به یاد آورده و روایتگر این دوران زندگی اش در جنگلهای گیلان ،است، در ظاهر کودکانه بسیار گیرا و دلنشین است اما مخاطب بزرگال وقتی این شعر را میخواند، بیشتر از کودک با آن احساس همدردی میکند؛ شعر از دید ادبیات بزرگسالان یک نوستالژی است؛ شاعر با حسرت از
    دوران کودکی یاد میکند؛ روزهایی که دیگر نخواهند آمد و انسان معاصر در هیاهوی زمان پرتنش گرفتار است. نوستالژی از دست رفتن دوران کودکی در شعر فروغ فرخزاد نیز دیده
    می شود او نیز در اشعارش بر گذشت دوران شیرین کودکی غبطه میخورد
    آن روزها رفتند آن روزهای خوب آن روزهای سالم سرشار آن آسمانهای پر از پولک/ آن شاخساران پر از گیلاس آن خانه های تکیه داده در حافظ سبز پیچکها به یکدیگر آن بامهای بادباکهای بازیگوش آن کوچه های گیج از عطر اقاقیها آن روزها رفتند (فرخزاد، ۱۳۷۶: ۲۸۹).
    یا شعر به علی گفت …. مخاطب ظاهری شعر کودک است؛ قصه علی کوچیکه که خوابی دیده و به دنبال خوابش میرود اما تحلیل آن مختص مخاطب بزرگسال است و نشان میدهد ،فروغ علی رغم بدبینی ها و ناامیدی که نسبت به زندگی ،دارد خود را سرشار از حس زندگی
    داند.
    در اشعار شاعران برجسته کودک نیز اشعاری دیده میشود که مخاطب بزرگسال را می طلبد؛ مثل شعر زیر از محمود کیانوش که در مفهوم از دست رفتن ارزشها در جامعه گفته است و از بابا بزرگ میخواهد قصه ای تعریف کند که در غم فقر نباشد:
    بابا بزرگ قصه ای امشب از روزهای دور بیاور یک آسمان شکوفه شادی/ از باغهای نور بیاور/ بابابزرگ، کفش بلورین دیگر به قد پای کسی نیست در بالهای خسته سیمرغ امروز قدرت مگسی نیست/ بابابزرگ، رستم دستان از سرزمین قصه چرا رفت؟ بیژن به چاه ماند و منیژه با آن دل شکسته کجا رفت؟ بابابزرگ قصه امروز هرجا که هست غصه نان است از روزهای دور بیاور آن قصه که مایه جان است
    (کیانوش ۱۳۷۰: ۷)

    نتیجه گیری

    با ظهور نیما و شعرنو توجه شاعران به شعر کودک در ادبیات معاصر بسیار با اهمیت شد؛ خود نیما در مجموعه اشعارش چند شعر کودکانه سرود و بعد از او شاعران برجسته نیما چون احمد شاملو فروغ فرخزاد بدان توجه کردند. شاعران دیگری نیز گاهگاهی یک شعر برای کودک سرودند؛ مثل گلچین گیلانی اما شاعران ،دیگر چون محمود کیانوش، عباس
    یمینی شریف و… تمام تلاش هنری خود را به شعر کودک اختصاص دادند.
    اما در خصوص شعر کودک در شعر نو چند نتیجه حاصل شد:
    ۱- شعر نو کودک به لحاظ ساختار لفظی عبارات و ترکیبات شعری، زبان و وزن، با
    4
    ذهنیت کودکان هماهنگ است این مسأله در ،نیما ،شاملو گلچین گیلانی و شاعران برجسته کودک چون یمینی شریف و کیانوش وجود دارد شاعران تمامی ویژگیهایی که یک شعر
    خوب باید داشته باشد در شعر کودک رعایت کرده اند.

    ۲ـ به لحاظ مضمون در شعر نو کودک چند مضمون اصلی دیده میشود که در شعر
    نیما آمده و در شعر شاعران بعدی نیز دیده می شود: مضامین کودکانه، مضامین تعلیمی و آموزشی و مضامین سیاسی – اجتماعی مهمترین مضامین شعر کودکانه معاصر است؛ مضامین کودکانه در شعر نیما و شاعران برجسته شعر کودک مهمترین مضمون است؛ بعد از آن مضمون تعلیمی است که مورد توجه نیما و شاعران کودک است و شاعران در بیان کودکانه مفاهیمی را به او آموزش داده اند و یا از مفاهیم اخلاقی گفته اند اما مضمون سیاسی اجتماعی که چندان متناسب ذهنیت کودکان ،نیست در شعر شاملو و فروغ دیده می شود ولی آنها در ظاهر یک مضمون کودکانه به کار برده اند که متناسب فهم کودکان است و جنبه سرگرمی برای آنها دارد ولی در پشت مضمون ساده کودکانه اندیشه اجتماعی خود را آورده اند در واقع بــا ساختار کودکانه راحت تر به این هدف رسیده اند.
    شعر کودک به لحاظ مخاطب در شعر نو در ارتباط با ادبیات کودکان و ادبیات
    بزرگسالان است؛ بدین معنا که در برخی شعرها که در دوره معاصر برای کودکان و با ساختار
    کودکانه سروده شده است در ظاهر و مضمون اولیه به مخاطب کودک اختصاص دارد اما با واکاوی نمادهای شعر و تحلیل اشعار مخاطب ،بزرگسال مخاطب اصلی آن است؛ احمد شاملو و فروغ فرخزاد چنین است و در شعر نیما نیز در چند شعر با صبغه تعلیمی و اجتماعی مخاطب بزرگسال است؛ در شاعرانی که صرفاً به کودک توجه کرده اند، کمتر مخاطب بزرگسال مد نظر است اما گاهگاهی در اشعار آنها نیز دیده میشود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    پوریا ‌پلیکان
    Latest posts by پوریا ‌پلیکان (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *