با شکوه شوربختی ام - گیاه و سنگ نه آتش

با شکوه شوربختی ام – گیاه و سنگ نه آتش

  • با شکوه شوربختی ام – گیاه و سنگ نه آتش

     

    با شکوه شوربختی ام
    با سرشت خاک و طبیعت درختی ام
    در کویر خشک غربت زمینیان
    از سلاله ی نجیب آفتاب ، زاده ام
    با سکون سنگ و با تلاش باد
    با شتاب آتش و شکیب آب ، زاده ام
    زیر گنبد طلایی غروب
    دست ها به سوی آسمان گشاده ام
    در جلال شامگاهی کویر
    آخرین مسافر پیاده ام
    ریشه ی من درخت این درخت پیر
    این کبیر سالخورده ی کویر
    از عصاره های رایگان پر است
    از عصاره های هر گیاه زنده ، هر گیاه مرده ، هر گیاه نیمه جان پر است
    ریشه ی من درخت این درخت پیر
    این دلیر سرکش کناره گیر
    از جوانی جوانه ها
    از طراوت ترانه ها
    از رسوب رودخانه ها
    از زلال نیلگون آسمان ، پر است
    میوه های تازه ام ، پرندگان کوچکند
    قطره های شبنمم ، ستارگان روشنند
    این پرندگان روز
    این ستارگان شب
    چون سر از شکاف سینه ی فراخ من برآورند
    ارمغان دوستی ، مرا
    نغمه های نوتر و اشاره های خوشتر آورند
    باد ، همچو مادری که از میان گیسوی سیاه دخترش
    تار چندگانه ی سپید را جدا کند
    برگ های زرد را
    از میان برگ های سبز من تکانده است
    آسمان ، فراز شاخسار من
    نرمتر ز سینه ی کبوتران
    مخمل کبود گسترانده است
    گرچه سخت تر ز صخره ای گران
    در مسیر گردباد سالیان
    مانده ام هنوز و ، ایستاده ام هنوز
    دستها به سوی آسمان گشاده ام هنوز
    لیکن آهن و گیاه و سنگ نیستم
    بی خبر ز نام و ننگ نیستم
    آتشم که شعله می کشم
    عاری از شتاب و عاجز از درنگ نیستم
    سال ها گذشته است وچشم انتظار من
    همچنان به سوی آسمان گشاده است
    آسمان ، مرا به معجزه ی بزرگ وعده داده است
    روزی از کنار من ، مسافری گذشت
    رفت و برنگشت
    آسمان ، مرا به بازگشت او نوید داده است
    نقش بسته این نوید خوش به لوح خاطرم
    روز و شب در انتظار بازگشت آن مسافرم

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    تطبیق تصویر استعاره ای زنان در اشعار دو بانو

    خوبرویان جفاپیشه وفا نیز کنند – 250

    تاریکی پیچک وار به چپر ها پیچید – هنگامی

    به آفتاب بگویید – پوستی تازه

     

     

    در صورتی که در متن بالا، معنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".

    آ

    هان! هلا! آی!


    با شکوه شوربختی ام

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «با شکوه شوربختی ام با سرشت خاک و طبیعت درختی ام در کویر خشک غربت زمینیان از سلاله ی نجیب آفتاب ، زاده ام با سکون سنگ و با تلاش باد» آیا با این سطر ها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین نادر نادرپور که از شاعران مهم معاصر ماست دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطرها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای نادر نادرپور بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطرهای پایانی یعنی : «روزی از کنار من ، مسافری گذشت رفت و برنگشت آسمان ، مرا به بازگشت او نوید داده است نقش بسته این نوید خوش به لوح خاطرم روز و شب در انتظار بازگشت آن مسافرم» از چه سطرهایی استفاده می‌کردید؟

     

    دیدگاه شما برای گیاه و سنگ نه آتش

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر گیاه و سنگ نه آتش نادر نادرپور بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    فاطمه

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *