باز پاییز

باز پاییز

  • باز پاییز

     

    باز آبان، مرگ و پایـــــیز
    ابرهایی تیره اما در گریز

    از شلوغی ها دل ما در ســتوه
    پر کشیدیم عاشقانه سوی کوه

    قلب ها آرام از نقاشی های برف
    قله هایی سربلند و با شــــکوه

    کلبه ای در گوشه های دامنه
    از درونش دود می آید برون

    کبک ها در عشق بازی و سرور
    غصه های قلب هامان سرنگون

    قله هایی پاک و یکدست و سفید
    قلب آهو گـــرم در سرمایی شدید

    بچه آهو ساده و با ذوق و عشق
    چشم هایش گله ی گرگان ندیـد

    حملــــه کردند سویِ آن آهوی ناز
    آه بی رحمانه سینه اش گردید باز

    قلب گرمش روی برف افتاده بـــــــود
    لکّه ی ننگی به روی برف اما مانده بود

    دکتر سجاد فرهمند

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    دکتر سجاد فرهمند
    Latest posts by دکتر سجاد فرهمند (see all)

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *