ای فتنه کفر و خصم ایمان

ای فتنه کفر و خصم ایمان – غزل104

  • شعر ای فتنه کفر و خصم ایمان _ غزل104 _ ادیب الممالک 

    مطایبه

     

    ای فتنه کفر و خصم ایمان

    غارتگر کافر و مسلمان

     

    دیدار تو آفت خرد شد

    چو بسمله در فرار شیطان

     

    یا زهر هلاکی از دو بادام

    جانداروی مرگی از دو مرجان

     

    حصنی است بگرد جان ز عشقت

    ستوارتر از دز اسدخان

     

    پیوسته غمت به مرگ همچون

    آغاز صیام و سلخ شعبان

     

    خواب از مژه ام گریخت چون آب

    از شمر، کویر حوض سلطان

     

    قصاب اگر خورد غم پیه

    دارد بز بینوا غم جان

     

    دشنام تو را شرف کند حرز

    چون حامله حرز ام صبیان

     

    خالت بکنار لب چو دیوی است

    اندر پی خاتم سلیمان

     

    از دست غمت به دل زنم سنگ

    چون سنگ زن بلاد کاشان

     

    زلف تو در آفتاب رویت

    چون خرمت مشک شد پریشان

     

    با باد فرستیش به هر سوی

    همچون بوجار دشت لنجان

     

    دیدی بذغال روسیاهی

    ماند از پس رفتن زمستان

     

     

    مطالب بیشتر در:

    ادیب الممالک

     

    شعر مشروطه

     

    وزن شعر: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)

     

    قالب شعر: غزل

     

    پیشنهاد ویژه برای مطالعه 

    باور نداشتم که چنین واگذاریم – موج خیز

    چون درخت فروردین پرشکوفه شد جانم – یک دامن گل

    ماه رمضان بنهفت آن چهره نورانی

    لمن رسم اطلال سقتهاالسحائب

     

    در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژه‌ای برایتان ناآشنا می‌آمد، می‌توانید در جعبه‌ی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهی‌ست که برخی واژه‌ها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شده‌اند. شما باید هسته‌ی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیک‌ترین پاسخ برسید. اگر واژه‌ای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاه‌ها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.

    جستجوی واژه

    لیست واژه‌ها (تعداد کل: 36,098)

    آ

    (حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".


    ای فتنه کفر و خصم ایمان

    شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای فتنه کفر و خصم ایمان غارتگر کافر و مسلمان دیدار تو آفت خرد شد چو بسمله در فرار شیطان» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز می‌توانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذاب‌تر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع می‌کردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «با باد فرستیش به هر سوی همچون بوجار دشت لنجان دیدی بذغال روسیاهی ماند از پس رفتن زمستان» از چه سطر هایی استفاده می‌کردید؟

    شعر مطایبه ادیب الممالک

    دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاه‌ها برای شعر مطایبه ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت برده‌اید، بنویسید که چرا لذت برده‌اید و اگر لذت نبرده‌اید، دلیل آن را بنویسید.

    اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان می‌شنویم.

    اگر عکس‌نوشته‌ای با این شعر درست کرده‌اید، در بخش دیدگاه‌ها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.

    پیشنهاد می‌کنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *