ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی
بند نهم
ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی
عنبر چرا نسائی بربط چرا نسازی
مستعفلن فعولن مستعفلن فعولن
بحر مضارع است این گر خوش همی نوازی
بازی ریسمان را گویند دار بازی
و آنکس که بر فرازش بازی گر است غازی
خیزآب و کوهه، موج است دریا کنار، ساحل
اشناب و آشنا، دان و اشناء آب بازی
بحث و جدل خویسه یوز و پلنگ پیسه
مثل و شبیه دیسه زیبندگی برازی
پرویش کوتهی دان مربنده را رهی دان
اقبال فرهی دان فخر است سرفرازی
یال است پشت گردن آرنج دست و آرن
پهلو بود تهمتن بالا بود درازی
مخ مغز و الف بینی پیمانه ساتگینی
تاتار، ترک چینی چونان عرب که تازی
عمامه، زند پیچی شاغوله طره آن
وان را که بهر سرما بندی بچشم ایازی
بلمه است ضد کوسه رخ گونه، ماچ بوسه
زنبور منک و موسه دوله چلیک بازی
ستخوان پشت، مازه میلاوه، بر مغازه
گلگونه هست غازه یگزخم گرز غازی
فغواره بی سخن دان فانونس را لگن دان
سور و نشاط دن دان مهر است دلنوازی
بسقر دواج باشد چاره علاج باشد
شیشه زجاج باشد نیرنگ چاره سازی
آهنگ شد اراده افزون بود زیاده
تشلیخ دان سجاده ساجد بود نمازی
اصرار سخت روئی بن سکه بچه گوئی
تندی و زشتخوئی در زن بود چغازی
زیچی بود ظرافت گولی بود خرافت
بی غشی و لطافت هم نازکی است پازی
شت تیمسار باشد دانش بخار باشد
سختی ژغار باشد تاراج ترکتازی
یام و نوند مسرع هم اسب اسکداران
و آن اسپریس باشد میدان اسب تازی
پروین همی بود پرو، مزمار و خامه دان غرو
بر مردم ری و مرو گومروزی و رازی
و اشامه هست معجر ور پوشه هست چادر
تورانه ترک و دلبر بس جسته و نیازی
فانه پغاز باشد جره کراز باشد
درد و گداز باشد در پارسی پوازی
خوشی بود هژیری بر خواب و فرش پیری
شب بوی زرد خیری خیر و بود خبازی
تابوت و تخت کاهو آب گشاده تاهو
عیب و غزال آهو گند آوری گرازی
مطالب بیشتر در:
وزن شعر: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)قالب شعر: فرهنگ فارسی
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
در آینه پاییدنت را دوست میدارم
مردم ایران دو فرقه اند که هر یک
در صورتی که در متن بالا، میاد باد آن عهد کم بندی به پای اندر نبود عنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آ
(حر.) «آ» یا «الف ممدوده» نخستین حرف از الفبای فارسی ؛ اولین حرف از حروف ابجد، برابر با عدد "۱".
ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی
شعری که خواندیم به این شکل شروع شد: «ای دلبر طرازی با ما چرا به نازی عنبر چرا نسائی بربط چرا نسازی مستعفلن فعولن مستعفلن فعولن بحر مضارع است این گر خوش همی نوازی» آیا با این سطرها برای شروعِ این شعر موافق هستید؟ به نظر شما غیر از این شروع نیز میتوانستیم شروعِ دیگری داشته باشیم و شعر از چیزی که حالا هست جذابتر و زیباتر باشد؟ به طور یقین ادیب الممالک که از شاعران مهم دوره مشروطه است دیدگاه و دلایلِ خاص خودش را برای این شروع داشته است، به نظر شما چرا این سطر ها را برای شروع شعر انتخاب کرده؟ شما اگر جای ادیب الممالک بودید، این شعر را چگونه شروع میکردید؟ و به جای سطر های پایانی یعنی : «خوشی بود هژیری بر خواب و فرش پیری شب بوی زرد خیری خیر و بود خبازی تابوت و تخت کاهو آب گشاده تاهو عیب و غزال آهو گند آوری گرازی» از چه سطر هایی استفاده میکردید؟
بند نهم
دیدگاه خودتان را در بخش دیدگاهها برای شعر بند نهم ادیب الممالک بنویسید. اگر از شعر لذت بردهاید، بنویسید که چرا لذت بردهاید و اگر لذت نبردهاید، دلیل آن را بنویسید.
اگر نقد یا پیشنهادی برای سایت دارید، به گوش جان میشنویم.
اگر عکسنوشتهای با این شعر درست کردهاید، در بخش دیدگاهها اضافه کنید تا با نام خودتان منتشر شود.
پیشنهاد میکنیم، این شعر را با صدای خودتان ضبط کنید و در بخش دیدگاه، فایل صدایتان را اضافه کنید تا در سایت منتشر شود.
- به هر که جور نکردی نمی توانستی - ژانویه 29, 2024
- چشم مستت شوخی آغازد همی - ژانویه 29, 2024
- هزار سال رهست از تو تا مسلمانی - ژانویه 29, 2024