معنی جاربلجار

معنی جاربلجار

  • معنی جاربلجار به همراه کلمات هم قافیه، و برابر پارسی آن در فرهنگ لغت دهخدا، فرهنگ لغت معین، فرهنگ فارسی عمید، دانشنامه آزاد فارسی، تلفظ جاربلجار در گویش ها و لهجه.

     

    معنی جاربلجار

     

    طلب و وعده.


    جاربلجار در فرهنگ فارسی

     

    ( اسم ) طلب و وعده .


    جاربلجار در فرهنگ معین

     

    (بُ ) [ تر. ] (اِمر. ) طلب و وعده .


    جاربلجار در لغت نامه دهخدا

     

    جاربلجار. [ ب ُ ] ( اِ مرکب ) صاحب آنندراج آرد: جاربلجار در شمس بمعنی شکست و بست نوشته و تحقیق این است که چون لفظ جار در ترکی بمعنی ندا و آواز دادن است و لفظ بُل بضم موحده در ترکی بمعنی فراوان وبسیار، لهذا جاربُلجار بمعنی اندک طلب و بسیارطلب باشد یا آنکه بُلجار بالضم در ترکی بمعنی وعده نیز آمده و جار بمعنی ندا و آواز دادن پس جاربُلجار مجموع بمعنی طلب و وعده باشد. و رجوع به غیاث اللغات شود.


    پیشنهاد و نظر شما برای واژه جاربلجار

    در بخش دیدگاه، نظر خودتان را درباره‌ی این مطلب بنویسید. اگر نقصی می‌بینید، سعی کنید مطلبمان را کامل کنید. و اگر پیشنهاد تازه‌ای دارید، پیشنهادتان را اضافه کنید.


    پیشنهاد ویژه برای مطالعه

    شعر نابکاران

    شعر مانلی نیما یوشیج

    شعر دلم برای باغچه می سوزد فروغ فرخزاد

    تحلیل مقایسه ای نگرش شاملو و نیما در وزن شعر

    به مطلب امتیاز دهید!

    میانگین امتیازات ۵ از ۵

    دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *