دانلود دکلمه صوتی شعر شب فراق نخواهم دواج دیبا را سعدی – غزل 5 + پخش آنلاین، متن کامل، معنی و تفسیر. که شب دراز بود خوابگاه تنها را ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند.
شعر شب فراق نخواهم دواج دیبا را – غزل 5 – سعدی
شب فراق نخواهم دواج دیبا را
که شب دراز بود خوابگاه تنها را
ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند
که احتمال نماندست ناشکیبا را
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را
چنین جوان که تویی برقعی فروآویز
و گر نه دل برود پیر پای برجا را
تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
ببرد قیمت سرو بلندبالا را
دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
که بی تو عیش میسر نمیشود ما را
دو چشم باز نهاده نشستهام همه شب
چو فرقدین و نگه میکنم ثریا را
شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
نظر به روی تو کوری چشم اعدا را
من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق
معاف دوست بدارند قتل عمدا را
تو همچنان دل شهری به غمزهای ببری
که بندگان بنی سعد خوان یغما را
در این روش که تویی بر هزار چون سعدی
جفا و جور توانی ولی مکن یارا
از آرشیوهای مشابه دیدن کنید:
سعدی قالب: غزل وزن شعر: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
شب فراق نخواهم دواج دیبا را صوتی
پلیر زیر چند دکلمه ی صوتی شعر شب فراق نخواهم دواج دیبا را سعدی است. این قطعهها توسط حمیدرضا محمدی، محسن رحمتیان، محسن لیلهکوهی و سعیده تهرانینسب و سهیل قاسمی خوانده شدهاند.
در صورتی که در متن بالا، معنای واژهای برایتان ناآشنا میآمد، میتوانید در جعبهی زیر، آن واژه را جستجو کنید تا معنای آن در مقابلش ظاهر شود. بدیهیست که برخی واژهها به همراه پسوند یا پیشوندی در متن ظاهر شدهاند. شما باید هستهی اصلیِ آن واژه را در جعبه جستجو کنید تا به نزدیکترین پاسخ برسید. اگر واژهای را در فرهنگ لغت پیدا نکردید، در بخش دیدگاهها گزارش دهید. با سپاس از همکاری شما.
لیست واژهها (تعداد کل: 36,098)
آب
رز (بِ رَ)(اِمر.)
۱- شراب، می.
۲- آب زهر.
پیشنهاد ویژه برای مطالعه
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
سمبولیسم اجتماعی در شعر معاصر فارسی
گلچین اشعار عاشقانه ی فروغ فرخزاد
معنی شب فراق نخواهم دواج دیبا را
شب فراق نخواهم دواج دیبا را که شب دراز بود خوابگاه تنها را.
در شبِ جدایی از یار، بستر حریر به کارم نمیآید. زیرا شب در خوابگاه عاشقِ تنها به درازا میکشد و بودن لحافِ حریر موجب خوابِ آرام نخواهد شد.
[دواج = لحاف ، بستر و رختخواب / دیبا = حریر و ابریشم].
معنی ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند
ز دست رفتن دیوانه عاقلان دانند که احتمال نماندست ناشکیبا را.
فقط عاقلان میدانند که عاشق دیوانه چگونه بیقرار و پریشان شده است، چرا که آدم بیقرار و ناشکیبا نمیتواند این را دریابد.
[احتمال = تحمل و بردباری].
معنی گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی روا بود که ملامت کنی زلیخا را.
اگر یوسف را ببینی و شیفته نشوی و دستِ خویش را نبری، آنگاه میتوانی زلیخا را از عشق یوسف سرزنش نمایی.
[ترنج : میوهای است معروف و مشهور و بسیار معطر که از نارنج بزرگتر و از جنس مرکبات است. پوست آن را مربا سازند، بالنگ].
معنی چنین جوان که تویی برقعی فروآویز
چنین جوان که تویی برقعی فروآویز و گر نه دل برود پیر پای برجا را.
بدینسان که تو جوان و زیبایی، لازم است روی بندی بر چهره بیاویزی، وگرنه پیرِ استوار و مقاوم نیز دل از کف میدهد و عاشق میگردد.
[برقع = روی بند و نقاب زنان].
معنی تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو
تو آن درخت گلی کاعتدال قامت تو ببرد قیمت سرو بلندبالا را.
[تو از لحاظِ زیبایی به سانِ آن درختِ گُلی هستی که راستی و تناسب قد و قامت، سروِ بلند بالا را بی قدر کرده است. اعتدال = راستی و تناسب / قیمت = ارزش و اعتبار و آبرو / بالا = قد و قامت].
معنی دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم
دگر به هر چه تو گویی مخالفت نکنم که بی تو عیش میسر نمیشود ما را.
دیگر با هر چیزی که بگویی یا بخواهی، مخالفت نشان نمیدهم. زیرا بدون تو شادی برای ما مهیّا نمیشود.
[عیش = شادی و شادمانی ، زندگی خوش / میسر شدن = ممکن گشتن ، مهیا شدن].
معنی دو چشم باز نهاده نشستهام همه شب
دو چشم باز نهاده نشستهام همه شب چو فرقدین و نگه میکنم ثریا را.
در تمام طول شب بیدار نشسته و دیدگانِ خویش را به سانِ فرقدین باز نگه داشته و خوشۀ پروین را مینگرم، یعنی انتظار میکشم.
[فرقدین = دو بردارن، و آن دو ستارۀ پیشین است از هفت اورنگ کهین یا دب].دو چشم به غرقدین تشبیه شده است .
معنی شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز
شبی و شمعی و جمعی چه خوش بود تا روز نظر به روی تو کوری چشم اعدا را.
چه خوش است که در شبی و در پرتو شمعی من و تو با هم باشیم و به کوری چشمِ دشمنان، من تا سحرگاه به چهرهات بنگرم.
[اعدا = جمع عدو، دشمنان].
معنی من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق
من از تو پیش که نالم که در شریعت عشق معاف دوست بدارند قتل عمدا را.
من از دستِ تو به نزدِ چه کسی شکایت برم؟ زیرا میدانم که در قانون و مذهبِ عشق، محبوب را حتی به خاطر قتل عمدیِ عاشق مواخذه نمیکنند و میبخشایند.
[شریعت = دین و مذهب / معاف = بخشیده و عفو کرده شده / عمدا = از روی قصد و نیت، بااراده و اختیار]
معنی تو همچنان دل شهری به غمزهای ببری
تو همچنان دل شهری به غمزهای ببری که بندگان بنی سعد خوان یغما را.
تو دل مردم شهر را با ناز و غمزهات چنان میربایی که گویی بندگان بنی سعد ابوبکر بن سعد زنگی، سفره عام را غارت میکنند و اثری از آن خوان باقی نمیگذارند.
[غمزه = ناز و عشوه، اشاره به چشم و ابرو / بنی سعد = مراد سعد بن ابوبکر بن سعد زنگی، ممدوح سعدی، که تخلص وی هم از نامِ اوست / خوان یغما = سفره عام که معمولا سلاطین در ایام عید خصوصاََ عید قربان میگستردند و عوام و محتاجان آن را غارت میکردند و نیز گفتهاند نزد بعضی از طوایف سپاهی و لشکری ترکان مرسوم بود که هر گاه به میهمانی میرفتند، پس از خوردن غذا، آلات و لوازم و پذیرایی را غارت میکردند، به هر حال خوان یغما اشاره به غارتگری و قتالی ترکان دارد].غارت کردن دل مردم شهر تشبیه شده به غارت کردن سفرۀ عام به دستِ بندگان بنی سعد.
معنی در این روش که تویی بر هزار چون سعدی
در این روش که تویی بر هزار چون سعدی جفا و جور توانی ولی مکن یارا.
تو با این شیوهای که در پیش گرفتهای، میتوانی بر هزار عاشق چون سعدی جور و جفا روا داری. اما ای یار، چنین مکن.
دیدگاه کاربران دربارهی غزل شب فراق نخواهم دواج دیبا را سعدی
کامران میگوید:
یا درود… بیت الغزل بلامنازع بیت سوم است :
گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
روا بود که ملامت کنی زلیخا را
برداشت این حقیر در مورد بیت اول چنین است ؛
تصور میشود که اعیان و اشراف در رختخواب نفیس بهتر میتوانند بخوابند و از خواب خود چنان لذت می برند که متوجه درازی شب نیمشوند، در حالی که فقرا بر رختخواب بوریا و حصیر، خوابی ناخوش دارند و از خواب خود هیچ لذتی نمیبرند و به کرات در طول شب از خواب بیدار میشوند و آرزو میکنند زودتر صبح شود بلکه از این وضعیت بد رهایی یابند…
اما استاد سخن با ظرافت این مضمون را نقل میکند که نه تنها لحاف ابریشمی بلکه هیج رختخوابی آنقدر راحت نیست که بتوان در شب فراق در آن خوابی راحت داشت و متوجه گذر زمان نشد.
در شب فراق در نفیس ترین رختخواب هم نمیتوان راحت خوابید و نیمه شب به کرات از خواب بیدار شده و آرزو میکند که زودتر صبح شود تا از شر این وضعیت رهایی یابد طوری که آنان که در آن شب بدون درد فراق بر حصیر و بوریا خوابیده اند خوابی راحتتر را تجربه میکنند.
بنابر این هر دو مفهوم شب دراز ، همزمان در این تعبیر صدق میکند.
حالت عکس آن یعنی : « سر بر کنار دوست»
.
در خوابگاه عاشق، سر بر کنار دوست
کیمخت خارپشت ز سنجاب خوشترست
معنی شب فراق نخواهم دواج دیبا را چیست؟
در شبِ جدایی از یار، بستر حریر به کارم نمیآید. زیرا شب در خوابگاه عاشقِ تنها به درازا میکشد و بودن لحافِ حریر موجب خوابِ آرام نخواهد شد.
[دواج = لحاف ، بستر و رختخواب / دیبا = حریر و ابریشم].
شعر شب فراق نخواهم دواج دیبا را اثر کیست؟
این شعر اثر سعدی شیرازی است.
- هفتهای میرود از عمر و به ده روز کشید – 273 - ژوئن 12, 2023
- آن که نقشی دیگرش جایی مصور میشود – 272 - ژوئن 12, 2023
- بخت این کند که رای تو با ما یکی شود – 271 - ژوئن 11, 2023