شعر آمریکا
رهروان ِ سپیدهدمان و بامدادانیم – شعر – لنگستون هیوز رهروان ِ سپیدهدمان و بامدادانیم رهروان ِ خورشیدها و سحرگاهانیم. نه از شبمان پرواییست نه از روزگاران غمزده و نه از ظلمات ما را که رهروان خورشیدها و سحرگاهانیم. مترجم: احمد شاملو پیشنهاد ویژه برای مطالعه: شعر آزادی لنگستون هیوز شعر آواز کریستینا[…]
سیاهان دلپذیر و رامند – شعر هشدار – لنگستون هیوز سیاهان دلپذیر و رامند بردبار و فروتن و مهربانند، الحذر از روزی که شیوه دگر کنند! نسیم بر گسترهی پنبهزاران هموار میوزد، الحذر از روزی که درخت از ریشه برکنند! مترجم: احمد شاملو پیشنهاد ویژه برای مطالعه: شعر یه سیام من لنگستون هیوز شعر[…]
سرود زمین است این که میسرایم و – شعر سرود زمین – لنگستون هیوز سرود زمین است این که میسرایم و دیری چشم انتظار سرود زمین بودهام من. سرود بهار است این که میسرایم و دیری چشم انتظار سرود بهار بودهام من بنیرو، همچون جوانههای گیاهی تازه بنیرو، همچون شکفتن شکوفههای درختی. بنیرو، همچون نخستین[…]
بارش باران نقرهوار – شعر با بارش باران نقرهوار – لنگستون هیوز بارش باران نقرهوار حیاتی تازه پدید آرد دگربار. سبزه سرسبز سربر زند و گلها سر بردارند. بر سرتاسر صحرا شگفتی دامن گسترد، شگفتی ِ حیات شگفتی ِ حیات شگفتی ِ حیات. با بارش باران نقرهوار پروانهها برمیافرازند بالهای ابریشمین را به فراچنگ آوردن[…]
صخرهها و ریشههای سرسخت درختها – شعر آواز – لنگستون هیوز صخرهها و ریشههای سرسخت درختها دیوارههای سربرافراشتهی کوهها چیزهای نیرومندی است تا دستهایم را بر آنها استوار کنم. بخوان ای عیسا! آواز چیز نیرومندی است. هر وقت زندهگی خاطر مادرم را میآزرد میشنیدم که میخواند: «یه روز کالسکهمو سوار میشم…» شاخهها از ریشههای پُر[…]
صابخونه، صابخونه سقف چیکه – شعر ترانهی صابخونه – لنگستون هیوز صابخونه، صابخونه سقف چیکه میکنه، اگه یادت باشه هفتهی پیشم اینو بت گفتم. صابخونه، صابخونه این پلهها دخلشون اومده، تعجبه که چطور خودت وقتی ازشون میری بالا کله پا نمیشی! ده دلار از پیش بت بدهکارم و موعد پرداخت ده دلار دیگهم رسیده؟[…]
هر کجا که باشد برای من – شعر هیچ تفاوتی نمیکند – لنگستون هیوز هر کجا که باشد برای من یکسان است: در اسکلههای سییرالئون در پنبهزارهای آلاباما در معادن الماس کیمبرلی در تپههای قهوهزار هائیتی در موزستانهای برکلی در خیابانهای هارلم در شهرهای مراکش و طرابلس سیاه استثمار شده و کتک خورده و[…]
ما، خیل ِ ناامیداییم – شعر ولگردها – لنگستون هیوز ما، خیل ِ ناامیداییم خیل ِ بیفکر و غصهها خیل ِ گشنهها که هیچی نداریم وصلهی شیکممون کنیم جایی نداریم کَپَهمونو بذاریم. ما جماعت ِ بیاشکاییم که گریه کردنم ازمون نمیاد! مترجم: احمد شاملو پیشنهاد ویژه برای مطالعه: شعر بگذار این وطن دوباره[…]
منم سرود آمریکا رو میخونم – شعر من هم… لنگستون هیوز منم سرود آمریکا رو میخونم. من «داداش تاریکه»م. مهمون که میاد میفرستَنَم تو آشپزخونه چیز بخورم، اما من میخندم حسابی میلمبونم و هیکلو میسازم. فردا مهمون که بیاد من همون جور سر میز میمونم و اون وخ دیگه دَیّاری جیگرشو نداره که بم بگه[…]