در دو چشمش گناه می خندید – شعر بوسه فروغ فرخزاد
در دو چشمش گناه می خندید
بر رخش نور ماه می خندید
در گذرگاه آن لبان خموش
شعله ای بی پناه می خندید
شرمناک و پر از نیازی گنگ
با نگاهی که رنگ مستی داشت
در دو چشمش نگاه کردم و گفت :
باید از عشق حاصلی برداشت
سایه ای روی سایه ای خم شد
در نهانگاه رازپرور شب
نفسی روی گونه ای لغزید
بوسه ای شعله زد میان دو لب
Latest posts by admin (see all)
- لای لای ، ای پسر کوچک من – دیو شب - نوامبر 19, 2021
- ونسان ونگوگ - نوامبر 17, 2021
- باز کن از سر گیسویم بند – انتقام - نوامبر 16, 2021