علی باقری خورآبادی

شعر مهمان نا خوانده علی باقری خورآبادی

شعر مهمان نا خوانده علی باقری خورآبادی

شعر مهمان نا خوانده علی باقری خورآبادی   “بسمِ اللّه الرّحمن الرّحیم برایم آمده از رَه دوباره میهمان امشب چرا نا خوانده می آید به سویِ میزبان امشب پریشانی تلپ گشته درونِ خانه جانم ربوده گنج آرامش شده دزدی نهان امشب دچار دردِ تردیدم در این دنیایِ پرسش ها نمی دانم چه می خواهد زِ[…]

شعر نام تو بر لوح دلم حک شده

شعر نام تو بر لوح دلم حک شده

شعر نام تو بر لوح دلم حک شده   “بسم اللّه الرّحمن الرّحیم بارها ما در نمازِ یومیه شک می کنیم فکرِ بچّه مای بی بی فکرِ پوشک می کنیم حمد می خوانیم لکن در خیال و ذهن مان گاه شوخی با حمید و زید و بابک می کنیم غافلیم از خالقِ هستی خدایِ مهربان[…]

شعر تویی معشوق و رویایِ من علی باقری خورآبادی

شعر تویی معشوق و رویایِ من علی باقری خورآبادی

شعر تویی معشوق و رویایِ من علی باقری خورآبادی   “بسم اللّه الرّحمن الرّحیم” نام تو شد آوایِ من ای یار بی همتایِ من در خواب و بیداری تویی معشوق من رؤیایِ من بهتر زِ حوریّ و پَری از عیب ها هستی بَری دل نازک و مهر آوری ای دلبرِ زیبایِ من در باغِ هستی[…]

شعر عاشقانه علی باقری خورآبادی

شعر عاشقانه علی باقری خورآبادی

شعر عاشقانه علی باقری خورآبادی   بسم اللّه الرّحمن الرّحیم بینِ عشقِ من و احسان تو پیوندی است در نگاهت گُلِ من حسِّ خوشایندی است رویِ زیبایِ تو آشفته و حیرانم کرد وَه که نقّاشِ جمالت چه هنرمندی است ای که هستی زِ وجودت شده پیدا نظری بین که دلباخته ات تشنه یِ لبخندی است[…]