شعر ملک الشعرا بهار با مفعول مفاعیل فاعلاتن

سر دفتر آزادگان حسین

سر دفتر آزادگان حسین

شعر سر دفتر آزادگان حسین _ ملک الشعرا بهار  قطعهٔ دوم (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود)   سر دفتر آزادگان حسین برد از دل من صبر و تاب من   وی با قلم آتشین خویش بر خاک جفا ریخت آب[…]

سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

سر حلقهٔ صاحبدلان حسین

شعر سر حلقهٔ صاحبدلان حسین _ ملک الشعرا بهار دو نامهٔ منظو‌م (خطاب به حاجی حسین آقا ملک که از بهار کتابی خریده بود و ادای قیمت آن به درازا کشیده بود)   سر حلقهٔ صاحبدلان حسین ای سرور عالیجناب من   دارم سخنانی صواب چند بشنو سخنان صواب من   توخود ملکی برملوک عصر[…]

سختم عجب آید ز خلقت زن

سختم عجب آید ز خلقت زن _ به منکر عشق

شعر سختم عجب آید ز خلقت زن _ به منکر عشق _ ملک الشعرا بهار    سختم عجب آید ز خلقت زن کایزد را زبن کرده ملتمس چیست   دوشیزه به شوهر چو رفت‌، دیگر او را به پسر زادن این هوس چیست   زهدان چو شود از جنین گرانبار آن شادی حبلی بهر نفس[…]

ای ثابتی از من خبر نداری

ای ثابتی از من خبر نداری – خبر نداری

شعر ای ثابتی از من خبر نداری – خبر نداری ملک الشعرا بهار   ای ثابتی از من خبر نداری ای جان دل از تن خبر نداری   ای دوست ازین بستهٔ گرفتار در پنجهٔ دشمن خبر نداری   ای گل‌، ز بهار تو کش خزان کرد جور دی و بهمن‌، خبر نداری   بودی[…]

ای قد تو چون سرو جویباری

ای قد تو چون سرو جویباری

شعر ای قد تو چون سرو جویباری ملک الشعرا بهار  نثار به پیشاهنگان   ای قد تو چون سرو جویباری وی عارض تو چون گل بهاری   ای لعل تو چون خاتم بدخشی وی زلف تو چون نافهٔ تتاری   دامان تو مانندهٔ دل من پاکیزه‌تر از برف کوهساری   رخسار تو مانند خاطر من[…]

ای خفته درین خاکدان رباط

ای خفته درین خاکدان رباط – بیدار شو!

شعر ای خفته درین خاکدان رباط – بیدار شو! ملک الشعرا بهار    ای خفته درین خاکدان رباط چون طفل فروبسته در قماط   تا چند نشینی به آب وتاب ای خواجه درین خاکدان رباط   زود است که بینی به جز کفن بیداد نبود هیچ در بساط   باله که گذشتن نشایدت روز دگر[…]

آن را که نگون است رایتش

آن را که نگون است رایتش – خیانت

شعر آن را که نگون است رایتش – خیانت ملک الشعرا بهار    آن را که نگون است رایتش من هیچ نخواهم حمایتش   و آن دیو که این کار خواسته است دیوانه بخوانند، ملتش   این کشور تحت‌الحمایه نیست هم نیز برنجد زصحبتش   ملکی که ز جیحون و هیرمند تا دجله برآید مساحتش[…]

آمد، چو دو نیمه برفت از شب

آمد، چو دو نیمه برفت از شب

شعر آمد، چو دو نیمه برفت از شب ملک الشعرا بهار  گواه سخنوری   آمد، چو دو نیمه برفت از شب آن ساده بناگوش سیم غبغب   با چهرهٔ روشن چو تافته روز با طرهٔ تاری چو قیرگون شب   ابروش به خون ریختن مهیا مژگانش به تیرافکنی مرتب   هردم به دگر سو جهنده[…]