بهنود فرازمند

قلب! ما او را فراموش می کنیم

قلب! ما او را فراموش می کنیم

شعر قلب! ما او را فراموش می کنیم – امیلی دیکنسون   قلب! ما او را فراموش می کنیم تو و من، امشب! تو باید حرارتش را فراموش کنی و من روشنایی اش را وقتی فراموشش کردی لطفا به من بگو عجله کن اگر تاخیر کنی ممکن است باز هم به یادش بیاورم مترجم :[…]

فکر می کنم می دانم اینجا جنگل چه کسی است

فکر می کنم می دانم اینجا جنگل چه کسی است

شعر فکر می کنم می دانم اینجا جنگل چه کسی است – رابرت فراست   فکر می کنم می دانم اینجا جنگل چه کسی است اگر چه خانه اش در روستا است مرا نمی بیند که اینجا ایستاده ام و جنگلش را که از برف لبریز می شود نگاه می کنم برای اسب کوچکم شاید[…]

پس از وصال و رسیدن به معشوق

پس از وصال و رسیدن به معشوق

شعر پس از وصال و رسیدن به معشوق – اریش فرید   پس از وصال و رسیدن به معشوق چه بسا دیگر کسی شعری نسراید دستت را دراز می کنی جست و جو می کنی لمس می کنی گوش می سپاری نزدیک می شوی اما آن بلوغِ همیشه وصف ناپذیرِ عشق را که من می نویسم[…]

با انسان‌ ها از صلح حرف زدن

با انسان ها از صلح حرف زدن

با انسان‌ ها از صلح حرف زدن – شعر به تو فکر کردن – اریش فرید   با انسان‌ ها از صلح حرف زدن و همان‌زمان به‌ تو فکر کردن. از آینده گفتن و به‌ تو فکر کردن. از حقِ حیات گفتن و به‌ تو فکر کردن. نگرانِ همنوعان بودن و به‌ تو فکر کردن.[…]

ژوئو ترزا را دوست داشت

ژوئو ترزا را دوست داشت – رقص مربع

ژوئو ترزا را دوست داشت – شعر رقص مربع – کارلوس دروموند د آندراده   ژوئو ترزا را دوست داشت که ریموندو را دوست می داشت که ماریا را دوست داشت که او هم ژوئاکیم را دوست می داشت که لی لی را دوست داشت که کسی را دوست نداشت ژوئو به آمریکا رفت ترزا[…]

کارلوس، آرام بگیر

کارلوس، آرام بگیر – عشق همین است که میبینی

کارلوس، آرام بگیر – شعر عشق همین است که میبینی – کارلوس دروموند د آندراده   کارلوس، آرام بگیر عشق همین است که می‌بینی: امروز بوسه، فردا بی‌بوسه پس فردا، یکشنبه است و هیچ کس نمی‌داند حکایت دوشنبه چیست. نه جان سختی ثمری دارد، نه خودکشی. اما خود را نکُش، خود را نکُش. تمام و[…]