در بیداری لحظهها پیكرم كنار نهر خروشان لغزید – شعر بی تار و پود سهراب سپهری در بیداری لحظهها پیكرم كنار نهر خروشان لغزید مرغی روشن فرود آمد و لبخند گیج مرا برچید و پرید. ابری پیدا شد و بخار سرشكم را در شتاب شفافش نوشید. نسیمی برهنه و بی پایان سركرد و خطوط[…]