زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی   به میان دریا اگرگام برداریم تنها یک قدم پس ازساحل ناامیدی از نهال روشنی غنچه رهایی میدمد آوایی به گوش خواهدرسید آوایی به رنگ سپیده دم فردا آوای زنی که زیرباران نگاراشک میبنددبه خون به نگاهش فریادمی کشدزندگی به گیسوانش نغمه می خواندآزادی س.ساقی زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی

زن زندگی آزادی

‏زن زندگی آزادی   در سیاه ترین شب ها خفه کردند مَه را غبار جهل براین مغز های تاریک است به سرمای شمعی شعله فریاد ببخش خانه به سکوتی ویران تاریک است نورا پس کی برآیی ز افق دیوصفتان می خندند ، آسمان تاریک است کشتند و بریدند نفس مَه را خبری نیست فقط برماجان[…]