گره های امید فصلی ناشناخته گیسویی بافته شده از گره های امید از بلندای زاگرس مغرور رو به سرزمین آفتاب آویخته شده است و خورشید گره به گره صعود میکند روبه طلوع آنها پابر گلوی آزادی گذاشتند و وحشت وحشتی تلخ راهمه جا حکمفرما کردند از وحشت همهی درو پیکر شهر را سکوت گرفت[…]