من و تو با زمستان قهر بودیم

من و تو با زمستان قهر بودیم

من و تو با زمستان قهر بودیم من و تو با زمستان قهر بودیم  و حالا بین ما سرما شدید است شبی با یک‌ ستاره عهد بستیم و مدتهاست آن هم ناپدید است الی_مطلق

آتشِ افروخته

آتشِ افروخته

آتشِ افروخته تا شعله کشیدی همه ی بال و‌ پرم سوخت از آتش افروخته ات خشک و ترم سوخت در دست تو خاکستر من‌ بادِ هوا شد لب بر لبِ من بودی و‌ زیر و‌ زبرم سوخت یک عمر نشستم سر سجاده و یک شب با گوشه ی چشمت همه ی خیر و شرم سوخت[…]

آتشِ افروخته

آتشِ افروخته

آتشِ افروخته   تا شعله کشیدی همه ی بال و‌ پرم سوخت از آتش افروخته ات خشک و ترم سوخت در دست تو خاکستر من‌ بادِ هوا شد لب بر لبِ من بودی و‌ زیر و‌ زبرم سوخت یک عمر نشستم سر سجاده و یک شب با گوشه ی چشمت همه ی خیر و شرم[…]