آتشِ افروخته تا شعله کشیدی همه ی بال و پرم سوخت از آتش افروخته ات خشک و ترم سوخت در دست تو خاکستر من بادِ هوا شد لب بر لبِ من بودی و زیر و زبرم سوخت یک عمر نشستم سر سجاده و یک شب با گوشه ی چشمت همه ی خیر و شرم سوخت[…]
آتشِ افروخته تا شعله کشیدی همه ی بال و پرم سوخت از آتش افروخته ات خشک و ترم سوخت در دست تو خاکستر من بادِ هوا شد لب بر لبِ من بودی و زیر و زبرم سوخت یک عمر نشستم سر سجاده و یک شب با گوشه ی چشمت همه ی خیر و شرم[…]